«فقط یک طاعون ساده» نوشته‌ لودمیلا اولیتسکایا

به قلم: مینا وکیلی‌نژاد

نمانامه – بشر در طول تاریخ با بحران‌ها و بلایای طبیعی زیادی مواجه شده است. همه‌گیری یکی از این بحران‌هاست و در تاریخ زندگی بشر تازگی ندارد. در دسامبر سال ۲۰۱۹، ویروس کووید-۱۹ اولین بار در شهر ووهان چین دیده شد و طولی نکشید که به شهرها و کشورهای دیگر هم سرایت کرد و شرایطی را برای ساکنان کره‌ زمین به وجود آورد که شاید تا چند ماه قبل از آن، برای خیلی از افراد غیرقابل‌تصور بود. اما بدون شک، این همه‌گیری جهانی اولین مورد شیوع بیماری‌های واگیردار نیست و آخرین هم نخواهد بود. بیماری‌هایی مانند تب حصبه، سرخک، آبله، وبا و طاعون در طول تاریخ انسان‌های زیادی را به کام مرگ کشانده‌اند.

اطلاعات مربوط به این همه‌گیری‌ها در اسناد تاریخی ثبت شده‌اند یا روایت‌های محلی درباره‌ آنها از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. اما ادبیات می‌تواند از جنبه‌های مختلف به این همه‌گیری‌ها بپردازد و دیدگاه قابل‌درک و بینش جامع و عمیقی در مورد نحوه‌ مواجهه‌ مردم با آسیب‌های همه‌گیری در گذشته و تأثیرات این همه‌گیری‌ها بر زندگی مردم در اختیار خوانندگان قرار دهد.

ادبیات می‌تواند ما را از آمار مرگ‌ومیر جهانی و میزان شیوع فراتر ببرد و به ما نشان دهد که چگونه این بحران‌ها بر زندگی افراد مبتلا و همچنین دوستان، خانواده‌ها و همسایگان آنها تأثیر گذاشته است. به گفته‌ برخی از مفسران فرهنگی و فعالان حوزه‌ کتاب، در طول همه‌گیری کرونا، محبوبیت آثار ادبی که موضوع آنها به نوعی به طاعون، وبا، اپیدمی و سایر بحران‌های بیولوژیکی مربوط می‌شود، افزایش چشمگیری داشته است.

نویسنده‌های زیادی بحران همه‌گیری بیماری را به عنوان درون‌مایه‌ آثار خود انتخاب و تلاش کرده‌اند با استفاده از موضوع‌هایی مانند ترس از همه‌گیری، تدابیر جدی برای جلوگیری از شیوع بیماری و تلاش برای بقا و زنده ماندن، از دیدگاهی دیگر و با روشی عمیق‌تر به مسئله‌ مرگ و زندگی و روابط میان انسان‌ها بپردازند.

شاید رمان معروف «طاعون» نوشته‌ی آلبر کامو، یکی از اولین رمان‌هایی باشد که وقتی صحبت از همه‌گیری و مخصوصاً بیماری طاعون می‌شود به یاد آدم می‌آید. کامو در این کتاب، واکنش‌های انسانی در زمان اپیدمی را بررسی می‌کند و بر این باور است که در دوران اپیدمی، خوبی‌ها و بدی‌ها به اوج خود می‌رسد. از میان کتاب‌های دیگر که به موضوع همه‌گیری می‌پردازند می‌توان به «ایستگاه یازده» نوشته‌ امیلی سنت جان، «انفصال» اثر لینگ ما و «سال سیلاب» نوشته‌ مارگارت اتوود اشاره کرد.

اینها تنها نمونه‌هایی از آثار ادبی مربوط به شیوع و همه‌گیری بیماری هستند. کتاب‌های زیادی وجود دارد که به نتیجه‌ همه‌گیری اشاره می‌کنند درحالی‌که برخی دیگر شرایط همه‌گیری و وضعیت مردم در این دوران را توصیف می‌کنند.

شیوع و همه‌گیری کرونا در اواخر سال ۲۰۱۹، برای بعضی‌ها یادآور شیوع طاعون در دهه‌ ۱۹۳۰ در مسکو بود. لودمیلا اولیتسکایا متولد ۱۹۴۳، یکی از موفق‌ترین و مشهورترین نویسندگان معاصر روسیه است. او در اواخر دهه‌ ۱۹۸۰، فیلم‌نامه‌ی «طاعون» را نوشت و قصد داشت با آن در کلاس فیلم‌نامه‌نویسی شرکت کند. اما در کلاس پذیرفته نشد و سی‌ودو سال بعد، با شروع همه‌گیری کرونا، موضوع فیلم‌نامه‌اش به موضوع روز تبدیل شد و این بار در سال ۲۰۲۰ به صورت کتابی با عنوان «فقط یک طاعون ساده» به چاپ رسید. «فقط یک طاعون ساده»، همان‌طور که از عنوانش پیداست به شیوع طاعون در مسکو در سال ۱۹۳۹ که می‌توانست به وضعیتی فاجعه‌آمیز منجر شود، اشاره دارد.

رودولف ایوانویچ مایر، متخصص میکروبیولوژی جوانی است که در پژوهشگاه ضدطاعون روی واکسن طاعون کار می‌کند. او به مسکو احضار می‌شود تا در جلسه‌ مدیران وزارت بهداشت، گزارش پیشرفت کار را به مافوق خود ارائه دهد. در آزمایشگاه به طور ناخواسته و بر اثر یک لحظه غفلت، لبه‌ ماسک از روی صورت مایر کنار می‌رود و همین باعث ابتلای او به ویروس طاعون می‌شود.

پس از تشخیص بیماری او، سازمان‌های دولتی دست به کار می‌شوند و ده‌ها نفر را که با او تماس داشته‌اند به قرنطینه‌ اجباری می‌فرستند. وزارت بهداشت از ان.کا.و.د، یا وزارت داخله‌ شوروی، که مهم‌ترین نهاد امنیتی و در حکم پلیس مخفی این کشور محسوب می‌شد، تقاضای کمک می‌کند تا قرنطینه انجام شود. در مرحله‌ اول باید بخش اورژانس بیمارستان که مایر در آن بستری است قرنطینه شود و در مرحله‌ بعد، باید افرادی که در قطار، هتل و جلسه‌ی شورا با بیمار تماس داشته‌اند را پیدا کرده و آنها را ایزوله و قرنطینه کنند.

این داستان بر اساس رویدادهای واقعی در روسیه‌ دوران استالین در دهه‌ ۱۹۳۰ نوشته شده است. اولیتسکایا در این داستان تلاش‌های فوری ان.کا.و.د. برای جلوگیری از شیوع طاعون را نشان می‌دهد. پاکسازی‌های استالین در چند سال قبل از این ماجرا به اوج خود رسیده بود؛ بنابراین، هر کدام از شخصیت‌های داستان وقتی در نیمه‌شب با نیروهای ان.کا.و.د. روبه‌رو می‌شدند که برای بردن آنها به قرنطینه به سراغشان رفته بودند، دچار وحشت می‌شدند و تصور می‌کردند به گولاگ (اردوگاه مخوف زندانیان در شوروی سابق) برده می‌شوند.

برای خیلی از این افراد، تمایز بین این قرنطینه و انزوای اجباری که برای حفظ جان مردم بود و نظارت شدید سیاسی و دستگیری افراد به سختی قابل‌تشخیص بود. اولیتسکایا با نشان دادن تهدیدهای پلیس مخفی، در قلب داستانی درباره‌ طاعون، داستان دیگری درباره‌ مکانیسم‌های ترس در اتحاد جماهیر شوروی را بازگو می‌کند. در آن سال، برای جلوگیری از وحشت عمومی، درباره‌ احتمال همه‌گیری طاعون چیزی به مردم گفته نمی‌شود؛ و از آنجا که بازداشت توسط پلیس مخفی برای مردم به معنای حبس، تبعید یا اعدام است، بازداشت «فقط برای قرنطینه» برای آنها موهبتی الهی محسوب می‌گردد. از اولیتسکایا نقل شده است که پلیس مخفی در آن سال، حداقل یک کار انسانی مفید انجام داده است: جلوگیری از شیوع بیماری طاعون. اما او این ویروس کشنده را طاعونی در میانه طاعون دیگر می‌داند که همان اختناق سیاسی دوران استالین است.

«فقط یک طاعون ساده» کتابی ۱۳۰ صفحه‌ای درباره‌ی مردمانی است که در کنار ترس از شیوع یک بیماری مرگبار، باید سیاست‌های یک حکومت توتالیتر برای کنترل و خنثی کردن همه‌گیری را هم تحمل کنند. این کتاب با ترجمه‌ آبتین گلکار و توسط نشر موج منتشر شده است.