کتاب «خوشه‌های خشم» جان اشتاین‌بک

نمانامه – کتاب خوشه‌های خشم رمانی بسیار جذاب و خواندنی از جان اشتاین‌بک نویسنده آمریکایی است. این رمان درباره دوره‌ای از تاریخ آمریکاست که قحطی و ماشینیسم باعث آواره شدن هزاران هزار خانوار شد و داستان کتاب روایت یکی از این خانواده‌هاست.  جان اشتاین‌بک در سال ۱۹۶۲ به خاطر آثارش و به‌خصوص به خاطر دو کتابِ خوشه‌های خشم و موش‌ها و آدم‌ها توانست برنده جایزه نوبل ادبیات شود.

موسسه نوبل در وصف او و آثارش نوشته است:

به خاطر تصویرسازی و رئالیستیک بودن نوشته‌هایش، و ترکیب کردن حس طنز دلسوزانه و ادراک اجتماعی حساس.

جان اشتاین‌بک در سال ۱۹۰۲ در کالیفرنیا به دنیا آمد. پس از تحصیل در دانشگاه استنفورد، مدتی به عنوان کارگر ساده، متصدی داروخانه، میوه‌چین و… به کار مشغول بود. رمان خوشه‌های خشم در سال ۱۹۳۹ منتشر گردید و هم‌اکنون جزء چهل اثر کلاسیک سده بیستم به شمار می‌آید. اشتاین‌بک برای نگارش این رمان برنده جایزه پولیتزر نیز شد.

اتفاقات کتاب در دهه ۱۹۳۰ یعنی سال‌های پس از بحران اقتصادی آمریکا رخ می‌دهد.

معرفی دو کتاب دیگر از جان اشتاین‌بک:

  1. کتاب موش‌ها و آدم‌ها
  2. کتاب ماه پنهان است

خلاصه کتاب خوشه‌های خشم

این رمان درباره زندگی سخت کارگران آمریکایی است که به دنبال زندگی بهتر در حال مهاجرت هستند. داستان اصلی رمان درباره خانواده جادها است اما در فصل‌های کوتاه نیز به بررسی کلی زندگی کارگران مهاجر پرداخته می‌شود.

خوشه‌های خشم با توصیف طوفان‌های شدید آغاز می‌شود. طوفان‌هایی که مزرعه‌ها را از بین می‌برد و محصولات را زیر شن دفن می‌کند. محصولاتی که زندگی افراد بسیاری به آن وابسته است. با از بین رفتن محصولات، بسیاری از خانواده‌ها نمی‌توانند بدهی خود را به بانک پرداخت کنند که در نتیجه آن، بانک زمین‌های آنان را تصاحب کرده و همه را مجبور به ترک خانه‌هایشان می‌کنند. بانک می‌خواهد زمین‌ها را به شیوه‌های جدید و با استفاده از ماشین‌آلات مدرن مانند تراکتور زیر کشت ببرد و دیگر نیازی به افراد محلی که تنها استفاده از گاوآهن را می‌دانند ندارد.

باد شدت یافت؛ زیر سنگها لغزید، پره‌های کاه، برگهای مرده و حتی کلوخهای کوچک خاک را با خود برد و از لابه‌لای کشتزارها، بر گذرگاهش، اثر گذاشت. از خلال هوا و آسمان گرفته خورشید سرخ سرخ به چشم می‌خورد. تلخی گزنده‌ای در هوا بود. شبی باد بتندی از در و دشت گذشت، زیر جلی اطراف ریشه‌های کوچک ذرت را کند و ذرت با برگهای بی‌جانش ایستادگی کرد تا وقتی که ریشه‌ها تسلیم شدند، آن‌گاه هر ساقه‌ای از پهلو خم شد و در جهت باد قرار گرفت. (خوشه‌های خشم – صفحه ۷)

در ادامه، شخصیت اصلی کتاب، یعنی توم جاد وارد داستان می‌شود. توم پس از سال‌ها دوری از خانواده اکنون دوباره نزد آن‌ها برمی‌گردد اما وقتی به خانه می‌رسد کسی نیست از او استقبال کند. همه اعضای خانواده او رفته‌اند و توم با دیدن چند دوست متوجه می‌شود که خانواده‌اش مجبور به مهاجرت شده‌اند. آن‌ها دیگر زمینی ندارند و به اجبار برای به دست آوردن کار راهی کالیفرنیا شده‌اند. خوشبختانه خیلی دور نشده‌اند و توم کمی بعد به آن‌ها ملحق می‌شود.

داستان اصلی کتاب ماجرای سفر طولانی این خانواده به سوی کالیفرنیا است. جادها اعلامیه‌هایی را دیده‌اند که در کالیفرنیا به کارگر احتیاج دارند، بنابراین زندگی خود را در اکلاهما فروخته با مقداری از پولی که به دست آوردند یک کامیون خریدند تا به کالیفرنیا سفر کنند. توم نیز به آن‌ها ملحق می‌شود و سفر پرفراز و نشیب این خانواده به سوی سرزمین امید آغاز می‌شود. سفری که به هیچ وجه به آن صورتی که آن‌ها پیش‌بینی کرده بودند جلو نمی‌رود.

وقتی که کامیون، انباشته از اثاثه و افزارهای سنگین، تختخوابها و تشکها و همه نوع اشیای منقول قابل فروش به راه افتاد، توم در ملکشان سرگردان بود. در انبار و طویله خالی پرسه زد، سپس زیر سایه‌بان که پیش از این اسبابها در آنها گرد آمده بود، رفت. بی‌آنکه بیندیشد خرده‌ریزهای به‌جا مانده را پایمال کرد، و با پا دندانه شکسته داسی را به کناری راند. (خوشه‌های خشم – صفحه ۱۵۹)

درباره رمان خوشه‌های خشم

کتاب خوشه‌های خشم با وجود همه تلخ بودن آن، کتابی مهم، آگاهی‌بخش و بسیار خواندنی است که بدون شک از خواندن آن خسته نخواهید شد. وب‌سایت معرفی کتاب کافه‌بوک این رمان را جزء کتاب‌های پیشنهادی خود قرار داده است.

شخصاً هنگام خواندن کتاب خوشه‌های خشم به یاد این جمله از بوکفسکی می‌افتادم که می‌گوید: «آدمیزاد به چه خفت و خواری‌هایی باید تن بدهد تا بتواند یک لقمه غذا زهرمار کند و کپه مرگش را یک جایی بگذارد.» و واقعا هم خانواده جادها به چه خفت و خواری‌هایی که تن ندادند. از همان اول کتاب آن‌ها را از سرزمین خودشان بیرون می‌کنند. از زمین‌هایی که نسل‌ها در آن کار کردند و با عشق و علاقه در آن زراعت می‌کردند و به واسطه آن شکم خودشان را سیر می‌کردند. دل کندن از این زمین به‌حدی سخت بود که پدربزرگ خانواده کمی بعد از ترک سرزمین‌شان از دنیا می‌رود.

خوشه‌های خشم درباره مردم بیچاره‌ای است که جز امید هیچ چیز دیگری ندارند. در سخت‌ترین شرایط سعی می‌کنند دل‌هایشان را به چیزایی خوش کنند که حتی وجود خارجی هم ندارد اما می‌دانند اگر امیدشان را از دست بدهند نابود می‌شوند و چه بسا در طول رمان افرادی از این خانواده از ادامه دادن قطع امید می‌کنند.

این رمان در محکومیت بی‌عدالتی نوشته شده است. یک بی‌عدالتی بسیار گسترده که در حدود دویست هزار نفر آن را تجربه‌ کرده‌اند. بی‌عدالتی علیه مهاجرانی که از روی ناچاری و بدبختی مجبور به مهاجرت شدند. کسانی که از سرزمین‌های خودشان بیرون انداخته شدند و در سرزمین‌های جدید هم تحقیر و طرد شدند.

در کتاب، شخصیت‌های مختلفی وجود دارد اما وجود دو شخصیت بسیار بیشتر به چشم می‌خورد. یکی از این شخصیت‌ها مادر خانواده است که به اعتقاد من نقطه قوت رمان نیز محسوب می‌شود. چیزی که به من انرژی می‌داد تا این کتاب تلخ را نیمه رها نکنم، شخصیت قوی و آهنین مادر خانواده مدام در تلاش است تا همه کمبودها را جبران کند و اجازه ندهد اعضای خانواده از هم جدا شوند. کسی که اگر نبود رنج و مشقت همه ده برابر میشد. دیگر شخصیت قابل توجه در این رمان توم است. فردی خانواده‌دوست و در عین حال کسی که در جستجوی عدالت است. توم همه تلاش خود را می‌کند تا به خانواده خدمت کند، آن‌ها را از حاشیه‌ها و دردسر دور کند اما هنگامی که با ناعدالتی روبه‌رو می‌شود کنترل خود را از دست می‌دهد و فوران می‌کند.

خوشه‌های خشم را بخوانید و ببینید وقتی مردم با هم همکاری نکنند و در کنار هم نباشند چه بدبختی‌هایی بر سر آن‌ها خواهد آمد. ببینید افراد در مقابل جامعه چه مسئولیتی دارند. این کتاب را بخوانید تا ببینید سختی‌ها چگونه چهره واقعی آدم‌ها را آشکار می‌کند.

این معرفی براساس چاپ هجدهم کتاب که در سال ۱۳۹۲ منتشر شده است می‌باشد. ترجمه کتاب خوب و روان بود اما کتاب به ویراستاری جدی نیاز دارد تا بی‌عیب شود. امیدواریم در چاپ‌های جدید کتاب بدون ایراد به چاپ رسیده باشد.