یادداشت غلامرضا گمرکی در مورد سینمای ایران

غلامرضا گمرکی متولد (۱۲ فروردین۱۳۲۳) تهیه کننده مستقل، سینمای ایران است. یادداشتی که پیش رو است از این استاد کهنه کار می باشد که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم.

پایگاه خبری نمانامه: مدتهاست گذشته از بعضى رسانه هاى خبرى، اکثر کانال ها و گروه هاى سینمایى و غیرسینمایى و حتى مردم سینما دوست، سخنى از نامردمى هاى موجود در سینما دارند و از بى نظمى در اکثر موارد خصوصا پرداخت دستمزدهاى نجومى به برخى بازیگران و بى عدالتى در اکران فیلم ها که ریشه در عدم مدیریت مسئولین وزارت ارشاد و اهالى سینما دارد، ناله سر مى دهند. به گونه اى که بقال محله نیز وقتى از سر بیکارى مطالب سینمایى را مى خواند، با تکان دادن سر، واکنش نشان داده و حاضر نیست پاى درد و دل دوست سینماگرش بنشیند. چرا که او هم معتقد است سینماگر یعنى فرهیخته، یعنى فرهنگ ساز، زمانى که او توسط دوستش از اوضاع آشفته سینماگران باخبر مى شود که با هم سر ستیز دارند، معتقد است چگونه مى خواهیم با فیلمهایمان درس فرهنگ سازى ، اخلاق، معرفت، جوانمردى، گذشت و مردانگى به آنها بیاموزیم. لذا در حد دانش خود به دوست هنرمندش مى گوید: برو قوى شو اگر راحت جهان طلبى… که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است. متاسفانه در شرایط نابسامان اوضاع اقتصادى که از جانب دولت، بیگانگان و بعضا مردم خودمان دامنگیر کشورمان شده، بعید به نظر مى رسد مال اندوزان و زیاده خواهان، به مستضعفین فرصت ادامه حیات بدهند. چرا که خون آنها سالهاست که آغشته به خودخواهى و منیت شده و عرق انسان دوستى و همنوع پرستى از وجودشان رخت بر بسته است! اینکه فیلم سازان، دهه شصت را بهترین دوران طلایى سینما و زمان جواد شمقدرى را قدرتمند و با انگیزه توصیف مى کنند، چندان بیراه نمى گویند، چون آن زمان ، مسئولین کار بلد بودند و حس همنوع دوستى و احترام به پیشکسوت را رعایت مى کردند و در مقایسه با زمان حال ،آدم ها رحیم تر و تا حدودى قانون مند تر عمل مى کردند…
متاسفانه امروز که ظاهرا کفگیر اقتصاد به ته دیگ خورده و حرف اول را پارتى و پول مى زند ، مسئولین رده بالا خودشان را به میزشان جوش داده اند و حاضر نیستند براى بقاى سینما که نیاز به خرد جمعى دارد، مودبانه میزشان را به افراد کار بلد به امور فیلم و سینما واگذار کنند که صد البته منشا آن شخص وزیر است که خود به عملکردهاى زیر مجموعه اش اشراف ندارد. من باب مثال ،در دوره جواد شمقدرى چون سینماگر بود و دستى بر آتش داشت و به مسائل تولید و اکران فیلم واقف بود، مشکلات کمترى در سینما وجود داشت، هرچند در مملکت ما پارتى بازى تمام شدنى نیست! اما مهم دانش سینماست که شمقدرى از آن برخوردار بود و همین دانسته هاى اوبود که اهالى سینما تا حدودى آرامش داشتند… اینکه امروزه یک نفر کار نابلد از طریق پارتى تکیه بر جاى بزرگان کاربلد مى زند، مسلما به دلیل عدم شناخت از سینما، اهالى سینما را به جان هم مى اندازد، بدون اینکه به عملکرد خود واقف باشد؛ لذا به دلیل نداشتن آگاهى خود را در اتاقش حبس مى کند مبادا با روبرو شدن ارباب رجوع، در جواب تخصصى او درمانده شود. لذا درب اتاق وى بسته مى ماند و جمله «ایشان جلسه دارند» ورد زبان منشى مى شود و اینجاست که برخى از سینماگران زرنگ از فرصت ناوارد بودن جناب کار نابلد سوء استفاده کرده، به هر طریق ممکن خودشان را به او نزدیک کرده و با جلسات مکرر و اعمال سلیقه و به دور از خرد جمعى، وى را با خود همگام و هم سو مى کنند و آنچه حکم صادر مى شود، افکار مسئول ناوارد نیست، بلکه حرف سینماگران زرنگ است که به ایشان دیکته شده. در نتیجه دیرى نمى گذرد که سینماگران زرنگ ، سیاست خودشان را به اهالى سینما اعمال و افسار کار را از ید قدرت مسئول ناوارد خارج و عنان کار به دست همان سینماگران زرنگ مى افتد و مى شوند یکه سازان سینما… رانت شکل مى گیرد، پیشکسوتان کنار گذاشته مى شوند و سینما در انحصار یک عده خاص و زیاده خواه قرار مى گیرد!! جالب اینکه جناب وزیر که از همه جا بى خبر است، زیر هر صورتجلسه و نامه اى را که از جانب مسئول کار نابلد به دستش مى رسد، امضاء مى کند و دلش به این خوش است که چرخه سینما مى چرخد. اما اینکه به کام چه کسانى مى چرخد، بر هیچ یک از اهالى سینما جز وزیر پوشیده نیست. هرج و مرج و رانت و بى عدالتى سینماگران وقتى به اوج مى رسد، مجلس براى ایجاد آرامش و احقاق حق وارد معرکه مى شود و طى پروسه هاى مختلف نهایتا وزیر به استیضاح کشیده مى شود و همان سینماگران به ثروت! ناگفته نماند نگارنده در زمان فروپاشى اتحادیه تهیه کنندگان که متاسفانه حدود ۹ سال پیش اتفاق افتاد، مطلبى تحت عنوان «از ماست که بر ماست» نوشتم که در روزنامه «بانى فیلم» چاپ شد. مطلب حول محور جدایى اعضا از اتحادیه تهیه کنندگان بود که به نظرم بزرگترین لطمه از آنجا نصیب سینما شد. چرا که دوستان متوسل به یارکشى شدند و اقدام به تشکل صنفى کردند که این خود ایجاد نفاق کرد و وجه ه تهیه کنندگان را از منظر وزارت ارشاد به شدت پایین آورد و راه براى ورود آقازاده ها که بزعم نگارنده فرزندان رانت خواران محسوب مى شوند، هموار شد و یکى پس از دیگرى بدون هیچ و یا کمترین رزومه کارى و شناخت از تولید فیلم پا به عرصه سینما گذاشتند و با پول هاى کثیف و بادآورده و دستمزد نجومى به برخى بازیگران باعث شدند هزینه تولید را آنقدر افزایش دهند که بنیه مالى تهیه کنندگان پیشکسوت نتوانند اقدام به تولید فیلم کنند، هم چنانچه همگان مى دانند اکثر این تهیه کنندگان، بیکار و خانه نشین و بعضا بیمار شده اند تا جایی که هر چند هفته، هنر دوستان یکى از پیشکسوتان را در قطعه هنرمندان به خاک مى سپارند. واقعیت این است اگر وزیر کارایى زیر مجموعه اش را نمى شناسد چرا خود شخصا اقدام به اوضاع نابسامان و وضع اکران فیلم ها نمى کند! چرا فیلم هاى تولید شده بر اساس تاریخ پروانه نمایش اکران نمى شوند؟! چگونه است فیلمى که مرحله فیلمبردارى را مى گذراند، قرارداد پخش آن پیشاپیش منعقد مى شود! چطور صنف تهیه کننده مى تواند چهار یا پنج تشکل داشته باشد. هر صنف تنها مى تواند داراى یک اتحادیه باشد! آیا تصور نمى کنید اگر سینما با همین روش و بى بند و بارى پیش برود در آینده نزدیک سینماداران، وزارت ارشاد را در تصمیم گیرى اکران فیلم مى بلعند و آن وقت است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى باید از سینماداران براى اکران فیلم اجازه گرفته و کسب تکلیف کند!! تعجب مى کنم بعد از چهل سال هنوز هیچ یک از وزراى ارشاد موفق به عضویت کپى رایت نشدند تا حق تهیه کنندگان تضییع نشود. کوتاه سخن تا قبل از اینکه جناب صالحى به گرفتن کارت زرد بعدى برسد، کلیه تهیه کنندگان را زیر یک سقف به نام اتحادیه جاى دهد. این همان حرفى است که چند ماه قبل حضورا به جناب حیدریان ریاست سازمان سینمایى گفتم و ایشان به شدت تاکید در این مورد را داشتند. ایجاد یک تشکل، تهیه کنندگان به اکران فیلم سر و سامان مى بخشد. افراد کار نابلد را از کار برکنار مى کند، چرا که پیروزى در همبستگى و اتحاد است.
جان کلام اینکه ، خداوند یکتا را مدنظر داشته باشیم، چون برهمه چیز آگاه است و بترسیم از روزى که قهر و غضب الهى دامن گیر از خدا بى خبران شود. و یقین بدانیم که خداوند راه گشاى ما خواهد بود. باور کنیم که با اعمال ناشایست که این روزها همچون بختک بر سر اهالى مستضعف و فاقد پول و پارتى فرود آمده است راه به جایى نخواهیم برد. مرگ در یک قدمى انسانهاست. سینما را اهل سینما نجات خواهد داد