گفت و گو با «توحید منصور فر» شاعر و نویسنده

گفت و گو: غزل قربانپور

نمانامه: توحید منصور فر شاعر، ناشر و کتابدار متولد سال ۱۳۷۰ است که سه مجموعه شعر از او به نام‌های « آن سوی مقصد»، «دیدگانی از جنس بلور» و «خیال سپید» به چاپ رسیده است.

در ابتدا خودتان را به خوانندگان نمانامه معرفی کنید؟

درود بر شما و همکاران گرانقدر در پایگاه تحلیلی خبری نمانامه، توحید منصورفر هستم زاده سومین روز پاییز ناشر، شاعر و کتابدار.

چه شد که شاعر شدید؟

من از زمانی که یادم است به کتاب و نوشتن کتاب علاقه مند بودم، به دلیل اینکه فردی درونگرا هستم زیاد رفیق ندارم و بیشتر در کنج خودم به سر می برم. بنابراین بهترین رفیقم کتاب است. قبل از اینکه شعرهایم چاپ بشود ۵ کتاب علمی در زمینه رشته دانشگاهیم (کارشناس ارشد زمین شناسی) که کلا با ادبیات فرق دارد به صورت تالیف و ترجمه چاپ کردم که برخی از آنها جزو دروس دانشگاهی تدریس می شدند. به واسطه شغلم و اطرافیان که اکثرا شاعر اهل کتاب و قلم بودند پیشنهاد شد که اشعاری که در فضای مجازی منتشر کردم بصورت کتاب جامع چاپ کنم گرچه اصلا ادعای شاعری ندارم اما با استقبال و پذیرش خوانندگان مواجه گردید.

هر روز می نویسید یا منتظر الهام می مانید؟

بستگی به حس و حال خودم و جامعه دارد گاهی می توان چندین شعر در یک روز نوشت اما گاهی یک شعر هم نمیتوان.

آیا قبل از سرودن شکلی برای آن در نظر می گیرید؟

شکل شعرهای من ساده و کوتاه است که خواننده با همان خوانش اول حس و مفهوم دریافت کند و کوتاه بودن آن باعث عدم خستگی خواننده و لذت بردن می شود.

نویسندگان و شاعران قاعدتا دفترچه یادداشت همیشه به همراه دارند، شما چطور؟

من معمولا از تکنولوژی استفاده می کنم و در یادداشت های تلفن همراه می نویسم که بعدا انتقال می دهم به رایانه.( حتی وقتهایی شده که در خواب هستم شعر می آید و گوشی بالاسرم است زود می نویسم زیرا صبح ممکن است یادم برود)

شعرهایتان را چه مقدار بازنویسی می کنید؟

بنظرم شاعر وظیفه اش شعر سرودن است و برای بخش بازنویسی و ویرایش محتوایی به ویراستار می دهم تا شعر از صافی رد شده روانتر درستر شود

آیا آثار خود را نقد می کنید؟

معمولا نقد اشعار به خوانندگان و صاحب نظران می سپارم تا با افکار و دیدگاه های مختلف مورد نقد قرار گیرد.

نظرتان درمورد شروع شعر چیست؟

بنظرم یکی از پارمترهای اصلی ساختار شعر است

نام دفتر شعرتان را کی و چگونه انتخاب می کنید؟

نام کتاب باز هم از مهمترین پارامتر ها محسوب می شود چراکه خواننده در نگاه اول اسم کتاب را می بیند تا جذب آن شود معمولا نام هایی که تکراری نباشد، عدم ابهام و کوتاه در حد ۲ یا ۳ کلمه و براساس اشعاری که داخل متن است انتخاب می کنم البته با ویراستار و صاحب نظران نیز مشورت می کنم.

آیا در اشعارتان موقعیتی را تشریح کرده اید که تجربه درستی از آن نداشته باشید؟ اگر بله بنابراین درصد بالایی از نوشته هایتان بر تجربه شخصی استوار است؟

شاید تجربه شخصی نه اما از محیط و جامعه قطعا

آیا شاعر به الهام هم نیازمند است؟

به نظرم بله اینکه فقط فکر کرد تا چیزی نوشته شود خسته کننده می شود اما باز هم بستگی به احساس و حال و اوضاع شاعر چه در مورد خود و چه محیط بیرون دارد

در آثارتان چقدر خود را بدهکار واقعیت بیرونی می دانید؟

سعی کردم از تمام پارمترها از قبیل عشق, انتظار, جنگ, زنان و دوست داشتن در اشعارم استفاده کنم

در حین سرودن تا چه اندازه مسائل فنی شعر نویسی را رعایت می کنید؟

شاید چندبار بنویسم و پاک کنم تا آنکه بر دلم می نشیند نوشته شود چه از لحاظ احساس، چه اندیشه، چه کلام

آیا شاعر برای خودش می سراید؟

شاعر از مردم است و برای مردم و برای جامعه باید بسراید

برای چه می نویسید؟

یک نوع ادای دین برای مردم و نیازهایشان ( عاطفی، سیاسی، فرهنگی اقتصادی) که شاید نتوان به زبان آورد اما نوشته می شود چاپ می شود تا اندیشه های شاعر سال ها بماند.

تا چه اندازه با نوآوری در ادبیات موافق هستید؟

در هر زمینه نوآوری و خلاقیت باعث پیشرفت فرد در آن عرصه زندگی می شود.

از کدام شاعر ایرانی یا غیر ایرانی متاثر بوده اید؟

به همه شاعران احترام قائلم و اکثرشان را دوست دارم اما به شخصه احساس می کنم اشعارم نزدیک به نزار قبانی باشد از لحاظ ساده بودن و کوتاه بودن اشعار

به نظر شما چه تفاوتی بین یک شاعر و یک فرد عادی وجود دارد؟

اگر احساسات در یک شاعر نباشد همان فرد عادی محسوب می شود شاعر باید با احساس بوده و در کنار آن نیازهای جامعه را با شعرهایش به گوش همگان برساند( خودم بشخصه فردی رمانتیک، ساده ،درونگرا هستم شاید اکثر شاعران نیز این چنین باشند)

آینده شعر نو را در ایران چگونه می بینید؟

بسیار روشن پیشرفت هایی داشته است و شاعران جدید و البته قوی به این عرصه وارد شده اند که باعث افتخار است

یک شاعر تا چه حد باید به مشکلات اجتماعی و سیاسی زمان خودش بپردازد؟

همانطور که قبلا گفتم یک شاعر از مردم و برای مردم است و رسالت شاعر در این است که توجه کند به نیازهای مردم محیط جامعه رخداد هایی که روی می دهد.

آیا فرمول و قاعده ای هست که بتوان بوسیله آن شاعر خوبی شد؟

علاقه مند باشد با احساس باشد صبور باشد و کتاب بخواند بخواند بخواند در نهایت جرات داشته باشد بنویسد تا آن سبک خاص خودش نمایان شود و اصلا عجله نکند به چاپ اشعار هنگامی که نوشت چند ماه بگذارد کنار بعد دوباره بخواند اگر لذت برد آن وقت است که شروع کند و پا به این عرصه بگذارد. در پایان شعر خلاصه می شود : احساس، اندیشه، کلام