گذری به تاریخچه تدوین مرقع کاری

● ماهرخ وحیدنیا ـ نگارگر

از کارهای جالب و درخور اعتنا که در طول تاریخ فرهنگ و هنر ایران به یادگار مانده، تدوین مرقع است. ترتیب کار به این صورت بوده است که مینیاتورها، تدهیب‌ها و خطوط استادان نام‌آور زمان را که به قطعات کوچک و بزرگ و الوان مختلف تهیّه شده، در کادرهای یکرنگ و مساوی قرار می‌داده و آن صفحات را از طول یا عرض به هم می‌چسبانده‌اند. این قطعات وقتی روی هم قرار می‌گرفته، فرم کتاب را می‌یافته و وقتی باز می‌شده، به‌صورت یک پرده‌ی طویل رنگین و زیبا درمی‌آمده است.

معروف‌ترین مرقع که از آن در کتاب‌های هنری زیاد یاد شده، مرقع گلشن است که بخش‌هایی از آن گهگاه در موزه هنرهای تزئینی تهران به نمایش گذاشته شده و موجب تحسین و اعجاب هنرمندان قرار گرفته است.

و امّا مرقعی که به آب شسته شده است، توسط ابوالفتح سلطان ابراهیم میرزای صفوی فراهم آمده است.

ابراهیم میرزا: «… در تصویر ید بیضا داشتند به فکر دقیق و رأی ثاقب… بیت:

موی قلمش ز اوستادی         جان داده به‌صورت جمادی

… در مشهد مقدّس معلی انور مرقعی ترتیب دادند از خطوط استادان و تصویر استاد بهزاد و دیگر نقاشان و آن مرقع به دستیاری استادان نادر و هنرمندان قادر و خط‌شناسان بی‌بدل و خوش‌نویسان بی‌مثل اتمام یافت. فی‌الواقع ترتیبی روی نمود و مرقعی چهره گشود که هر صفحه‌اش سزاوار صد تحسین بلکه هر قطعه‌اش لایق هزار آفرین.»۱

شاه اسماعیل دوّم، ابراهیم میرزا و دیگر شاهزادگان و مدعیان سلطنت خود را به قتل رسانید. ابراهیم میرزا پس از آگاهی از دستور قتل خود: «چند روز در مجلس خویش بر سجاده طاعت قرار گرفته یک لحظه از عبادت و تلاوت غافل نشده و دو کلمه به شاه اسماعیل نوشته فرستاد. مضمون آن که. شعر:

به خون ای برادر میالای دست        که بالای دست تو بسیار هست

کسی را فلک افسر از زر نکـرد        که در آخرش خاک بر سر نکرد

نهایتش چند روزی قبر ما از قبر تو کهنه‌تر باشد…۲

پس از مرگ ابراهیم میرزا، گوهر سلطان خانم، همسر او…، آن مرقع را به آب کشید که به‌نظر شاه اسماعیل نرسد. قیمتش به خراج اقلیمی برابری می‌نمود.»۳

هزار افسوس و دریغ از رذالت اسماعیل دوّم و جهالت گوهرسلطان بیگم. آن برادارن و انصار خود را به خون کشیده و این درّ گران‌بهایی را به آب شسته…

پی‌نوشت‌ها

۱ـ گلستان هنر.

۲ـ خلاصه‌التواریخ.

۳ـ گلستان هنر.