کشمکش قدرت بر سر تصاحب «شبکه خانگی»!

به قلم: جبار آذین

نمانامه: از منظر قانون، شبکه خانگی به عنوان یک امکان ارتباط اجتماعی و فرهنگی، باید زیر مجموعه و زیر نظر متولی قانونی فرهنگ و هنر کشور؛ وزارت ارشاد باشد، ولی وقتی خود متولی، با هزاران مشکل و معضل مدیریتی، فرهنگی، مناسباتی، نظارتی، حمایتی، انواع انحراف ها و کجروی ها و ناتوانی ها و ناکارآمدی ها درگیر است و هیچ دستگاه و جریان فرهنگی دیگر از جمله حوزه هنری و بویژه تلویزیون برای آن و عملکردها و نظراتش، تره هم خرد نمی کنند، همه چیز آن زیر سووال می رود.

اگر جز این بود صدا و سیمای انحصاری و سرمایه سالار نمی توانست با انواع فشار و ترفند و..، شبکه ثروتمند خانگی را ازچنگ ارشادنشینان و بخصوص دار و دسته حاکم بر سازمان اشتباهی سینمایی خارج کرده و از آن یک بازار مکاره بی خاصیت دیگر مانند سیمافیلم بسازد و در جهت امیال خود و مدیران و رفقا، آن را به سوی نازل سازی و کپی برداری از روی سریالهای دست چندم ماهواره ها و تلویزیونهای خارحی سوق دهد.

گرچه پیشتر هم، وقتی شبکه خانگی زیرنظر ارشادی ها بود با همین مسائل، نواقص و گرفتاریها مواجه بود، اما ادامه بیراه ها و انحراف ها در شبکه خانگی تلویزیون به اوج رسیده است. از همان آغاز تولد شبکه خانگی، میان حاکمان سینما و تلویزیون بر سر تصرف و خیمه زدن بر سر امکانات آن، کشاکش و جدال بود، تا آنکه در این رودرویی ها،ت لویزیونی های پولدارتر و زوردارتر پیروز شدند.

از زمانی که این اتفاق افتاد تاکنون ارشادی ها و تلویزیونی ها بر سرآن جدال دارند و سینمایی ها برای بازگشت آن به ارشاد و تلویزیونیها برای در اختیار نگهداشتن شبکه خانگی پولدار، به انواع راه های قانونی و غیرقانونی و رسانه ای و غیر رسانه ای متوسل شده و می شوند. جدا از دو گروه وابسته که تامین منافع خود را در شبکه خانگی ارشاد و شبکه خانگی تلویزیون می بینند و برای تحقق این رویداد تلاش می کنند، گروهی هم وجود دارند که دارای منافع خودی و گروهی در سینما و تلویزیون نیستند و قصد آنها نجات شبکه خانگی از سرگردانی و نابسامانی و اصلاح آن است.

با اینهمه؛ نکته اینکه شبکه خانگی چه در اختیار سینمایی ها یا ارشادی ها باشد و چه در خدمت منافع تلویزیونی ها، در اوضاع و شرایط نادرست کنونی حاکم بر فرهنگ و هنر و سینما و تلویزیون کشور، درحال مردم و اهداف ملی و مردمی تاثیر گذار نیست. در واقع چه پرویز کچل و چه کامبیز کچل، سینما و تلویزیون هر دو کچل و بیماراند و پیوستن شبکه خانگی به هرکدام به معنای تداوم و سرایت همان بیماریهای مدیریتی و ساختاری و سیاسی و منافع طلبانه و غیر ملی در اندام بی قواره شبکه خانگی خواهد بود!