پیامی جهانی برای سال نو میلادی

به قلم: پروفسور حسن امین

نمانامه: سال نو میلادی و ورود به سال ۲۰۲۳ را به همه جهانیان بویژه دوستداران صلح و دوستی در هر جای سیاره زمین فارغ از ملیت و جنسیت، دین و مذهب و تبار و نژاد، شادباش می گویم.

شاید برای ما مردم ایران و کشورهای همسایه و همزبان که جشن ملی نوروز خودمان و سال شماری هجری خورشیدی خودمان را داریم، حلول سال نو میلادی خیلی معنادار نباشد، اما دیپلماسی مردمی و کثرت گرایی فرهنگی، اقتضا می کند که از چنین شب و روزی آگاه باشیم و خود را از اکثریت مردم جهان که تحویل سال شان امروز است، جدا ندانیم.

گاه شماری ها و تقویم ها، نشانه ها و نمادهای ذهنی و زبانی و زمانی و مکانی در بین جهانیان، مختلف است، اما گذشت زمان و نیازهای اساسی انسان بلکه سرشت و سرنوشت همه ما یکسان است و وجوه اشتراک مان با یکدیگر فراوان. از نگاه من به عنوان کسی که در هر دو فرهنگ شرق و غرب زیسته و پنج قاره جهان را از نزدیک دیده و سیر تکاملی تمدن های بشری در طول تاریخ راسنجیده است، آنچه تاکید بر آن در اول ژانویه ۲۰۲۳ بسیار مهم است، این است که کره زمین از عمق اقیانوس ها تا اوج فضا، میراث مشترک تک تک ما آدمیان به عنوان موجودات هوشمند مسئولیت پذیر و برنامه ریز است.

حفظ این میراث مشترک، جلوگیری از تخریب محیط زیست، فراهم کردن بستر مناسب برای همزیستی مسالمت آمیز و بهره برداری درستمان از ذخایر کره زمین (و شاید در آینده کره های دیگر قابل زیست)، وظیفه خود ما نوع بشر ( نه موجودات فرازمینی! یا فرشتگان آسمانی) است. این خاک و آب و هوا و فضا درود دست ما امانت است. اختلافات عقیدتی و سیاسی و اصطکاک منافع اقتصادی بین ملت ها و دولت ها در طول هفتاد هشتاد سال عمر فردی ما هشت میلیارد جمعیت روی زمین و در طول دو هزار و بیست و سه سال تاریخ جهان به تقویم میلادی، بسیار حقیرتر از آن است که مصالح نوع بشر و منافع نسل های آینده نوع انسان در این کره خاکی به خطر افتد. البته، آمدن روزهایی به نام نوروز و اول ژانویه بارها و بارها ها در زندگی من و شما و میلیاردها بار در عمر کره زمین تکرار شده است. پس طبیعت کار خودش را می کند و ما نقشی در آمدن سال نو میلادی در فصل سرما و یا جشن نوروز در آغاز بهار نداریم. اینها یا جشنهای فصلانه یا مبدآ گاهشماری های قراردادی است.

جشن های فصلان با توجه به شرایط متغیرهای فصول سال و سرما و گرمای هوا در روزگاران کهن برنامه ریزی شده آن هم در پیوند با اقتصاد شبانی و کشاورزی و باغداری و خلاصه طبیعت و گرما و سرما بوده است که زندگی همه مردم در آن روزگار تحت تاثیر ان بوده است. یا آغاز رخدادی خاص مانند میلاد مسیح با هجرت پیامبر در مقطعی برای پیروان یک آیین مهم بود. امروز زندگی در کلان شهرها و معماری بهتر و امکانات تغییر دلخواه گرمایشی و سرمایشی، سهولت مهاجرت و تغییر محل زندگی و رشد ارتباطات میان فرهنگی، فلسفه وجودی تقویم های قراردادی پراکنده ملل مختلف را از بین برده است و برای فرهنگ ها جنبه نمادین و فرهنگی یافته است.

مهاجرت و سفر از نیم کره شمالی به نیم کره جنوبی و پالعکس، اعتدال ربیعی و خریفی را تا حدی برای افراد و خانواده‌های مهاجر نامفهوم میکند.‌لذا جشن های فصلی و سنوی مانند کریسمس و اول ژانویه یا چله / یلدا و نوروز جنبه نمادین و فرهنگی پیدا کرده است. جشنهای فصلی یا ماهانه دنیای باستان، بعدها با باورهای دینی هم آمیخته شده است. شب چله شده شب میلاد ایزد مهر در کیش مهری یا میترابیسم و بعد که آیین مهر از خاستگاه اصلی اش در هند و ایران به امپراطوری روم راه یافته است، مسیحیان، با چند روز اختلاف، به همین جشن یلدا عنوان زادروز حضرت عیسی یعنی کریسمس داده اند. آری، اقوام و ملل مختلف حهان، هر کدام گاه شماری، سنت ها و آیین های خودشان را دارند که البته از منظر کثرت گرایی فرهنگی بسیار محترم و معتبر است، اما این تکثر از نگاه فلسفی، به لحاظ اعتباریت زمان و مکان، به ذاتی نبودن این اعتباریات و قراردادها دامن می زند. همین کریسمس در کلیسای ارتودوکس در شرق، در تاریخی دیگر غیر از یلدای ما و کریسمس غرب یعنی زمانی متفاوت با کریسمس کاتولیک ها و پروتستان ها ، جشن گرفته می شود.

گذشته از این تفاوت ها، حتی افراد در همین روزها مثل کریسمس یا روز اول سال نو میلادی، شادی و سوگ شخصی و خانوادگی یا قومی خودشان را دارند. کسی ممکن است در روز اول ژانویه یا روز اول فروردین، شب یلدا یا روز کریسمس، در سوگ عزیزان عزادار باشد و دیگری ممکن است روز دهم محرم یعنی روز عاشورای ما در فرهنگی دیگر عروسی کند! فیلسوفان بدبین و شکاک همانند خیام این اعتبارات و این جشن های ساده انگارانه و دل خوش کنک را به مسخره گرفته اند. ناصر خسرو قبادیانی در رابطه با نوروز گفته است:

شصت سال آمده نوروز مرا مهمان

جز همین نیست اگر ششصد بار آید

یکی از متأخران هم گفته است:

نوبهاران که غم ز دل نبرد

با شتا و خریف یکسان است

سودی از دیدن مکرر نیست

گرچه خورشید و ماه تابان است

خلاصه از نگاه فیلسوفان بدبین تکرار و گذشت سال پیشین و آمدن سال پسین، چه شرقی و چه غربی و چه رومی و چه مسیحی یا اسلامی، و لو نام جشن داشته باشد، نشانه ای از گذشت عمر عزیز و از دست دادن فرصت و نزدیک شدن به پایان زندگی فرد است. اما من فیلسوف بدبینی نیستم و مخصوصاً وقتی به پیشینه حیات در کره زمین و برآمدن انسان به عنوان تنها حیوان هوشمند در کره خاکی می نگرم، احساس مسئولیت می کنم که بگویم این امانت طبیعی یعنی محیط زیست را هر چه سالم تر باید به دست نسل های آینده سپرد.

در حق نسل حاضر در کره زمین هم می گویم: ما مجبوریم که در گزینه های روزمره، بین خوب و بد با در بدبینانه ترین نگاه فلسفی، بین بد و بدتر و پوچ و پوچ تر، یکی را انتخاب کنیم! بدبینی، انزوا و اعتزال ما یا دشمنی و نفرت پراکنی ما نسبت به دیگر افراد دردی را دوا نمی کند. شادی و سرزندگی، یکی از حقوق هر انسان زنده است و ما خود بیش از هر کس و هر نهادی به برخورداری از این حق، محق و به تکلیف ایجاد مقدمات و مقارنات زندگی شاد مکلفیم. به زندگی و زندگان بپیوندیم.

اگر سال نو میلادی، بهانه ای برای شاد زیستن و شادکردن دیگران به دست می دهد، در بدترین شرایط هم بهانه برای شاد بودن را از دست نمی دهم و سالی و سالیانی خوش را برای همه مردم بر سیاره زمین آرزو می کنم. حسن امین گلاسگو، ۳۱ دسامبر ۲۰۲۲ شب اول ژانویه ۲۰۲۳