همایش شهریار در مجتمع «ایران مال» تهران

پایگاه خبری نمانامه: بزرگداشت سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به «شهریار» قرار است در روز یک شنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۴ بعدازظهر در کتابخانه جندی شاپور «ایران مال» تهران برگزار شود که چهره های برجسته فرهنگی از جمله: پروفسور سید حسن امین فیلسوف و ادیب ایرانی، دکتر حسین باهر جامعه شناس و دانشیار دانشگاه شهید بهشتی، دکتر علی اصغر فراز ( استاد دانشگاه کوثر ) و چند تن دیگر از نخبگان ملی سخنران این همایش خواهند بود.

پروفسور سید حسن امین در مقاله ای تحت عنوان «شهریار، محبوب ترین شاعر معاصر یا حافظ عصر حاضر»  که سال ۱۳۹۴ توسط روزنامه اطلاعات منتشر شده است به ابعاد شخصیتی و شعر این شاعر محبوب ایرانی پرداخته است که در ادامه می خوانید.

درآمد

نوشتار حاضر را به عنوان مقدمه بر مجموعه مقالات مرتبط با محبوب ترین شاعر معاصر یا حافظ عصر حاضر، استاد شهریار که از سوی بنیاد شهریار آماده شده است؛ به قلم می آورم. شهریار، شاعری است که در قرن اخیر در فرهنگ ایران و ادبیات غنی فارسی و آذری، با خلق آثاری چون «علی ای همای رحمت» و «حیدر بابایه سلام» جاودانه شده است. من به نوبت خود مباهی و سرفرازم که بر بعضی از آثار شهریار مقدمه و تقریظ نوشته ام و بسیاری از کتاب ها و مقاله هایی را که راجع به شهریار نوشته شده است، در کتابخان? شخصی خود دارم .

شهریار بی تردید محبوب ترین شاعر معاصر در جامعه ایران است؛ زیرا اشعار مذهبی، شاعرانه و عارفانه او در تمام سطوح از مساجد و محافل عرفانی گرفته تا دانشگاه ها مقبولیت یافته و مرد و زن و پیر و جوان با شعر او مأنوس اند. از سوی دیگر، شهریار را حافظ عصر حاضر خوانده اند و این نکته کوچکی نیست؛ زیرا هر چند دیگر ارکان شعر کلاسیک فارسی، مانند فردوسی، سعدی ، مولوی، ناصر خسرو، نظامی و اشباه و نظایر این بزرگان، هرکدام به نوبت خود رکن رکین ادبیات منظوم ما هستند؛ امّا این تنها حافظ است که به عنوان محبوب ترین شاعر، نسخه ای از دیوانش همه جا در خانه هر ایرانی در داخل و خارج از کشور در کنار قرآن مجید در قفسه کتاب و در کنار سفره هفت سین هست و مردم تنها با دیوان حافظ و نه با دیوان دیگر شاعران فال می گیرند.

پس اگر شهریار را حافظ این عصر خوانده اند، موضوع ساده ای نیست. شاید به همین دلیل بود که بنا به تصویب مجلس شورای اسلامی روز ۲۷ شهریور که سالروز مرگ استاد شهریار است، به طور رسمی «روز ملی شعر و ادب» در کشور نامگذاری شد. بلکه بسیاری از دوستداران استاد شهریار علاقه مند بودند که به او عنوان «شاعر ملی» دهند؛ در حالی که عنوان «شاعر ملی» به فردوسی اختصاص دارد.

من در نوشتار حاضر، نخست به کلیاتی در باب شهریار می پردازم و بعد به اختصاص درباره اهمیت شهریار و شعر او در فضای ایران و هویت ایرانیان مطالبی بر قلم می آورم.

زندگی نامه شهریار

سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به «شهریار» (۱۲۸۳-۱۳۶۷) فرزند حاج میرآقا خشکنابی (از سادات و وکلای تبریز)، ایام کودکی را مقارن با جنبش آزادی خواهان مشروطیت به رهبری ستارخان و باقرخان همراه خانواده اش در زادگاه اجدادی یعنی قریه خشکناب، «قیش و قورشان» و «شنگل آباد» که در دامنه کوه حیدربابا واقع شده اند، گذراند.

در کودکی با قرآن مجید و دیوان حافظ آشنا شد. گلستان سعدی و نصاب الصبیان را در مکتبخانه همان روستا نزد پدرش آموخت و پس از اتمام سیکل اول متوسطه در مدرسه متحده و فیوضات تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای تحصیلات سیکل دوم متوسطه به تهران آمد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه در مدرسه دارالفنون وارد مدرسه طب شد و پس از پنج سال تحصیل در رشته پزشکی، در پی یک توطئه به دستور عبدالحسین تیمور تاش ( وزیر دربار رضا شاه)، به استیصال و اضطرار در خراسان وارد خدمت دولت شد. وی در فاصله سال های ۱۳۱۰ الی ۱۳۱۴ در اداره های ثبت اسناد مشهد و نیشابور به کار اشتغال ورزید. در نیشابور با کمال الملک رفت و آمد داشت و شعر «زیارت کمال الملک» را به همین سبب سرود.

در سال ۱۳۱۴، پس از حذف تیمورتاش از صحنه، به تهران بازگشت و در بانک کشاورزی به کار اشتغال ورزید. در سال ۱۳۱۹ یعنی سه سال پس از مرگ پور به زادگاهش تبریز رفت و در این شهر ماندگار شد و سال ها بعد در آنجا ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد.

شهریار در سرودن انواع شعر، خصوصاً غزل، استاد بود، ولی قصیده، مثنوی، قطعه، دوبیتی و رباعی و حتی اشعار نو او نیز قابل توجه است. بیشتر آثار او البته در قالب های سنتی شعر فارسی به رشته نظم کشیده شده است. از جمله آثار اوست: کلیات دیوان (چهار جلد، ۱۳۳۶)، روح پروانه (۱۳۰۹)، صدای خدا (۱۳۲۰)، قهرمانان استالینگراد (به زبان فارسی)، حالا چرا ( ۱۳۲۸)، منتخبی از دیوان شهریار (۱۳۳۳)، منتخبی از غزلیات شهریار (۱۳۳۶) و جزوه هایی با عنوان های سهندیم و حیدربابا به زبان ترکی آذربایجانی. آنچه در قالب های تازه ی نیمایی و شعر نو سروده است، عبارتند از: «دو مرغ بهشتی»،«پیام به انیشتن»،«مومیایی»،«ای وای مادرم» و… استاد شهریار در غزلی با عنوان «شاعر افسانه» ارادت خود را به نیما نشان می دهد.

من بیش از این درباره شهریار سخن نمی گویم، زیرا احوال او در متون بسیار دیگری قابل دسترسی است؛ از جمله: آشنایی با نامداران علم و ادب و هنر و تاریخ ر ابراهیم فایقی، ص ۷-۱۳، آثار آل قلم، منتخب یازده قرن نظم و نثر فارسیر حمید گروگان، چاپ اول، ص ۳۳۹، سیمای شاعرانر حسین حماسیان (صابرکرمانی)، ص۱۹۰٫ ادبیات دوره ی بیداری معاصرر نمونه ها با تحلیل از دکتر محمّد استعلامی، ص ۴۰۱٫ گلزار معانی، نگارش بزرگان ادب و هنر ایران در دوران جنگ احمد گلچین معانی ۲۶۶-۲۶۷٫ مردان موسیقی سنتی و نوین ایرانر حبیب اله نصیری فر، جلد سوم، صر۴۸۲٫ تذکره ی شعرای معاصر دهه اول انقلاب معاصر، جلد اولر دکتر مصطفی اولیائی، سخنوران نامی معاصر ایران. جلد سومر سید محمّد باقر برقعی، ص ۲۱۰۷٫ دیدار با شاعران (شامل شرح حال و اشعار برگزیده ی چهل تن از شاعران معاصر ایران)، جلد سومر تهیه و تنظیم علی اکبر دلفی، ص ۱۷۰-۱۷۵٫ چشمه ی روشن، دیداری با شاعرانر دکتر غلامحسین یوسفی، ص ۶۳۵-۶۴۲٫ فرهنگ شاعران جنگ و مقاومتر به کوشش محمّد باقر نجف زاده، ص۲۵۶-۲۵۷٫ شعر معاصر ایران از مهاجر تا شهریار، جلد دومر حسنعلی محمّدی، ص ۶۵۳-۶۷۹ و صدها کتاب و اثر دیگر از جمله ادبیات معاصر ایران تألیف سید حسن امین.

جایگاه شهریار در شعر فارسی

در بین اثرآفرینان آثار جاویدان فرهنگ و ادب ایران و با تکیه بر دو مؤلفه ادبیات منظوم فارسی در دو زمینه شعر میهنی از یک سو و شعر مذهبی از سوی دیگر، شهریار بی تردید محبوب ترین شاعر یکصد ساله اخیر ایران است؛ زیرا اشعار شورانگیز او تا دورترین روستاها در دل کشور و نیز تا بیرون مرزهای کشورمان نفوذ کرده است. نام و شعر شهریار، نه تنها در مجامع رسمی مثل مجلس شورای اسلامی و مراکز مدنی، فرهنگی، حوزوی و دانشگاهی بلکه در مساجد، حسینیه ها، مجامع عرفانی و حتی کوچه و بازار هم مطرح شده است.

آنچه مسلم و محقق است، این است که هیچ شاعری از شاعران ایرانی پس از مشروطیت در زمان حیات خود به اندازه شهریار زبانزد خاص و عام نشد. دیوان او اکنون به چاپ چهلم رسیده و نه تنها منتقدان ادبی و پژوهشگران صدها مقاله درباره او نوشته اند بلکه دهها پایان نامه دکتری و کارشناسی ارشد راجع به او زیر نظر استادان ادبیات تحریر و ده ها مجلس بزرگ و پر شکوه بین المللی با شرکت عالی ترین مقامات رسمی مملکت برای تجلیل از او در حیات و ممات او تشکیل شده است.

زندگی و شعر او موضوع سریال تلویزیونی قرار گرفته و از سیمای جمهوری اسلامی در زمان مناسبی پخش شده است. بنابراین، نفس این محبوبیت او را به یک چهره ملی تبدیل کرده است و به همین دلیل چند سال پیش در مجلس شورای اسلامی پیشنهاد شد که به شهریار عنوان «شاعر ملی» داده شود و سرانجام هم مجلس تصویب کرد که روز وفات شهریار در تقویم رسمی کشورمان به عنوان « روز شعر و ادب» نامگذاری شود.

یکی از مهمترین شاخصه های ادبی شهریار آن است که وی اگر چه زاده تبریز بود و به زبان ترکی آذربایجان نیز شاهکاری مسلم چون «حیدر بابایه سلام» ساخت، اما زبانی را که برای تمامیت هنر شعر خود و بلکه برای تمامیت هویت فرهنگی، اجتماعی، ملی خود انتخاب کرد، زبان معیار فارسی دری بود. به عبارت دیگر با این که شهرت شهریار در حیات خود او از مرزهای ایران فراتر رفته بود، بیشترین اشعار او به زبان پارسی و بیشترین مخاطبان او باشندگان درون مرزی بودند.

بعضی از غزلیات شهریار از شاهکارهای شعر فارسی و اقبالی که کل جامعه فارسی زبان در سطح وسیع ملّی و فراملّی از اشعار او کرده اند، در آثار هیچ یک از شاعران متآخر پیش نیامده است. ممکن است کارشناسان فن یا خواص، اشعار دیگر شاعران هم عصر او بر اشعار او ترجیح بدهند، امّا عامه مردم شهریار را با عقاید و آراء خود بیشتر قبول کرده اند.همه می دانیم که در زبان و ادبیات فارسی، از جهت کمی و کیفی، شعر بر نثر غالب است و ارکان ادب فارسی مانند فردوسی، مولوی، حافظ و شاید در مرتبه بعد ناصر خسرو، خاقانی و نظامی حق بسیار بزرگی بر ماندگاری زبان فارسی و تقویت هویت ملی ما دارند. اما حقیقت آن است که از جهت تاریخی، پس از حافظ تا عصر مشروطیت به استثنای عبدالرحمان جامی و صائب تبریزی، شاعر بزرگی که مقبولیت عام و محبوبیت عمومی پیدا کند، در ایران پیدا نشده است.

پس از مشروطیت، هم اگر بخواهیم رعایت انصاف را بکنیم، باید بپذیریم که هیچ کدام از شاعران ایرانی از بهار تا نیما گرفته تا رهی معیری و سهراب سپهری چه رسد به شاملو و اخوان و فروغ هیچ یک محبوبیت عام در تمام اقشار و گروه های سنتی و فرهنگی پیدا نکردند و این تنها شهریار بود که آوازه اش در اقصی نقاط کشور، پیچیده بود، به طوری که واعظان در منابر وعظ، نقالان در قهوه خانه ها، درویشان در خانقاه ها، عاشقان جوان در خلوت، عالمان در جلوت و پیر و جوان در صحبت و محاوره ی عادی، شعرهای شهریار را از بر می خوانند.

شهریار جامع شعر میهنیر ملی و شعر مذهبیر آیینی

شهریار هم در شعر میهنیر ملّی و هم شعر مذهبیر آیینی، محبوبیت دارد. شعرهای مذهبی، دینی، آرمانی و آیینی او، از چنان محبوبیتی برخوردار است که به آن جنبه قدسی و الهام داده اند و گفته اند که آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی از مراجع تقلید شیعه و مؤسس کتابخانه عظیم قم، در رؤیای صادقانه ای شهریار را مشمول لطف خاص امام علی علیه السلام دیده و شناسایی کرده است و برای شهریار در جمع شاعران بزرگ شیعه که در طول تاریخ در مدایح علوی شعر ساخته اند، جایی خاص اختصاص داده است.

از طرف دیگر، شهریار شاعری است که به مناسبت های مختلف، اشعار ملی و میهنی فراوانی سروده است که برای تقویت هویت ملی ایرانیانی، سودمند و مفید و مؤثر بوده است.

حقیقت آن است که واژه «ملّت» حتی «وطن» به مفهوم امروزین در قبل از مشروطیت در ادبیات ما تاثیری چندان و کاربردی شایان نداشته است. ناسیونالیسم، تنها پس از مشروطیت از فرهنگ اروپایی به فرهنگ ما وارد شد. در تعریف سیاسی این مفهوم، اجماعی وجود ندارد. از منظر ما که به شعرهای ملی و میهنی شهریار می نگریم، مفهوم ملی و میهنی بودن، عبارت است از خودآگاهی به هویت جمعی و وحدت نظر در آرمان های عمومی و ایثار نسبت به هموطنان برای پاسداری از منابع و مصالح عمومی که هم یک غریزه طبیعی است و هم منطق اجتماعی آن را تایید می کند.

به رغم آن مفهوم ملت و وطن در ادبیات پیش از مشروطیت معنی امروزین کلمه را ندارد، شعر فارسی پس از مشروطیت از مفاهیم و منافع ملی و مطالبی مانند آزادی، استقلال، قانون و پس از انقلاب اسلامی واژگانی مانند اسلام، ستم ستیزی، استعمارزدایی، شهادت و شهامت سرشار شد.

محبوبیت شهریار در همه اقشار اجتماعی و فرهنگی ایران، این را به اثبات می رساند که شعر فارسی از کلیت و تمامیت جامعه ایرانی جدا نیست. به عبارت دیگر، شعر، پدیده ای انسانی و اجتماعی است که به ریشه های فرهنگی همه ی اقوام ایرانی با تغذیه از قرن ها سابقه تمدنی و فرهنگی می آید و شاعری که با باورها و اندیشه های عمومی ملت در تضاد باشد به انزوا کشیده می شود و به عکس، شاعری که نماد واقعی باورها، آرمان ها

و امیدهای ملت باشد، برسرزبان ها خواهد افتاد. شاید به همین دلیل محبوبیت قابل فهم و قابل توجیه باشد، به این معنی که شهریار خود را زبان گویای ملت خود می داند و با شعر خویش، شعارهای عمومی ملت را بازتاب می دهد.شهریار همچنین پس از حمله عراق به ایران، ایثارگری ها

و شهادت طلبی های جوانان با ایمان و غیرتمند ایرانی را برای دفاع از میهن اسلامی با تصویرسازی عناصری چون غیرت، ایمان، اسلام، تشیع، عاشورا، حماسه، شرف و قداست ناموس وطن در شعر خود بازتاب داد و شعر او به حقیقت، پژواک فریادهای همه ی ایرانیان در دفاع از این آب و خاک بود. این در حالی است که بسیاری از حکیمان بزرگ و شاعران کلاسیک ما با مفهوم وطن و ملت به معنی امروزین آن ناآشنا بوده اند. مثلاً سعدی گفته است که نتوان مرد به سختی که من اینجا زادم یا شهاب الدین سهروردی و عین القضات همدانی، مفهوم حب الوطن را، رجوع به عالم علوی و مبدأ اصلی کرده اند و بعدها شیخ بهایی گفته است:

گنج عــلم ما ظَهَرَ مَعُ ما بَطَـنُ

گفت : از ایمان بود حــب وطــن

این وطن مصر و عراق و شام نیست

این وطن شهری است کان را نام نیست

در برابر این مفاهیم عرفانی که البته به جای خود معتبر است، بعضی از جهان وطنان امروز هم اساس حب وطن را انکار کرده اند، چنان که ایرج میرزا گفته است:

صحبت دین و وطن یعنی چه؟

دین تو ، موطن من ، یعنی چه؟

همه عالم، همه کس را وطن است

همه جا موطن هر مرد و زن است

شهریار چنین افکاری نداشت و چنین کاری نکرد و الحق چنان که از اشعار او به خوبی پیداست. به نسبت استادان خویش در ستایش از ایران و نازش به بزرگان آن، کوتاهی نکرد.

شعرهای وطنی شهریار

شهریار نه تنها یک مسلمان و شیعه دوستدار اهل بیت، بلکه یک ایرانی میهن دوست بود که با وفاداری و غیرتمندی در حراست مواریث فرهنگی ایران زمین می کوشید و خصال ایرانیان از جمله حمیت عِرق ملی آنان را می ستود.

شهریار محصول روزگار خود بود، وی نه تنها در شعر خود از رادیو، تلویزیون، سینما، راه آهن و هواپیما سخن می راند بلکه از جای جای ایران از جمله تهران، خراسان، نیشابور، شیراز، اصفهان و البته تبریز وصف می کند. او همچنین بناهای باستانی مانند تخت جمشید را موضوع سخن قرار داده است.

شعر شهریار، آیینه تمام نمای وطن دوستی اوست. در اینجا به طور نمادین به آن بخش از اشعار شهریار که از جهت ملی و میهنی اهمیت ویژه دارد، اشاره می کنم:

الف) در قصیده «حماسه ی ایران» به استقبال از حافظ شیرازی چنین می گوید:

سال ها مشعل ما پیشرو دنیا بود

چشم دنیا همه روشن به چراغ ما بود

درج دارو همه در حکم حکیم رازی

برج حکمت همه با بو علی سینا بود

سخن پایانی

خلاصه سخن آن که اولاً شهریار، محبوب ترین شاعر معاصر ایران و حافظ زمان خویش بود و ثانیاً این که عشق به ایران به مثابه وطن جغرافیایی و فرهنگی شهریار در سرشت این شاعر بزرگ بود. اگر در سرایش شعر میهنی و وطنی، شاعرانی چون ادیب نیشابوری، ادیب الممالک فراهانی و ملک الشعرای بهار بر او تقدم فضل و شاعرانی چون عشقی، فرخی یزدی و سید اشرف حسینی بر او فضل تقدم دارند، اما عمر دراز شهریار و تحولات سیاسی ایران در دوران حیات او باعث شد که موضع گیری های سیاسی وی حساس تر و نمایان تر باشد.

در خاتمه وظیفه خود می دانم که از استادان، دانشمندان وادب دانان ارجمند که با نوشتن مقاله های ارزنده در شناسایی بهتر و بیشتر آثار استاد شهریار برجامعه ادبی و فرهنگی ایران منت گذاشته و در تدوین این مجموعه مقالات مؤثر بوده اند، قدردانی و سپاسگزاری کنم. امیدوارم اقدامات شایسته و بایسته بنیاد شهریار و چاپ این آثار پربار موجب غنای فرهنگی بیشتر در سطح کشور شود.

تهران- شهریور ۱۳۹۴