نگاهی به فیلم کوتاه «بچه خور» ساخته محمد کارت

پایگاه خبری نمانامه: درست در نقطه مقابل فعالیت فیلم‌سازانی که با احساسات‌گرایی سعی در ترسیم فضاهای رنگارنگ و تجملی بالای شهری یا توریستی دارند و با القای روایتی به‌ظاهر دغدغه‌مند از فقر مرد و زن وامانده از ادامه زندگی، سینمای نداشته خود را تلالویی از بدنه سینمای اجتماعی ایران می‌دانند، محمدکارت با مستندهای خود به‌ویژه «خون‌مردگی» و «آوانتاژ» و بعدها در اولین فیلم داستانی خود یعنی «بچه‌خور»، در وضعیت و موقعیت جنوب شهر، با نگاهی آسیب‌شناسانه به ترسیم زیست طبقه آسیب‌دیده می‌پردازد.

او در «بچه‌خور»، با تأثیر از فضای فیلم‌های مستندش، در فضایی خفه و اختناق‌آور به بخش کوتاهی از زندگی ویران‌شده و بخت‌سوخته دختری (فرحانه  سبحانی) می‌پردازد که عشق خالصانه پسربچه‌ای (علیرضا حکیمی) عامل رهایی او از مهلکه‌ای عجیب و آخرالزمانی می‌شود؛ مهلکه‌ای که بُن‌مایه آن، متأثر از الگوهای خشونت‌آمیز طبقه‌ای قانون‌گریز و هوس‌ران است که زاده جامعه‌ای نابه‌هنجار می‌باشد.

از سویی دیگر، درست در گیرودار یکه‌تازی آنتاگونیست فیلم با بازی ستایش‌برانگیز علیرضا مهران (که همچون اژی‌دهاک، لحظه‌ای از خون‌خواهی به‌دور نیست)، نمایش اضمحلال هستی دخترک، به ادای دین محمد کارت به قربانی شدن زنان و دختران در فضاهای سراسر مردانه‌ای می‌شود که یک سال بعد در «شنای پروانه» به شکل مفصل‌تری بدان پرداخته است.

در واقع، هرچند که سرنوشت محتوم ازپیش تعیین‌شده دختر نوجوان فیلم، در بزنگاهی نفس‌گیر به دست پسربچه عاشق‌پیشه تغییر می‌کند و راه به رهایی از جهنم بی‌بازگشت پیش‌رو می‌گشاید اما در نگاه آینده‌نگارانه، سرنوشت دخترکی از خانه و کاشانه رانده و تنها و بی‌همراه، در موقعیت خطرناک و حساس سنی، عاطفی و جنسیتی، چندان امیدوارکننده نخواهد بود و نتیجه مبازره ناجوانمردانه هیولای اهریمن با پسرک دل‌داده، بنا بر پایان‌بندی هوشمندانه فیلم که رهایی و مرگ را با همراهی موسیقی و تصویر، در پیشگاه دل و دیدگاه مخاطب می‌گذارد، عایدی درخشانی برای جمعیت هم‌درد و هم‌طبقه در نگاه و رویکردی جامعه‌شناسانه ندارد و بارقه‌ های امید فرار فرضی پسرک، نوری در دل بیننده نمی‌تاباند.

«بچه‌خور»، در همان دقایق ابتدایی و با معرفی موجز و مفید شخصیت‌ها و با بسط و پرداخت درست ایده در زمان کوتاه فیلم، توانست در لیست فیلم‌های موفق کوتاه داستانی سال‌های اخیر سینمای ایران قرار گیرد.

یادداشتی از احسان طهماسبی