نگاهی به سریال کمدی دودکش ۲

 

پایگاه خبری نمانامه: یکی از پیج های سینمایی در فضای مجازی به تازگی و همزمان با پایان پخش سریال «دودکش۲» در شبکه یک، نظرسنجی ای درباره آن را برگزار کرده و یکی از پرلایک ترین کامنتا مربوط به کاربری است که نوشته:«حیف شد، دودکش۲ تنها دلخوشی این شبهای ما بود»!
سریالی که نقد و نظرات بسیاری در طول پخش از آن منتشر شد و اغلب معتقدند بعد از اسپیناف بی کیفیتی و مأیوس کننده ای که محمدحسین لطیفی چند سال پیش با نام بی ربط «پادری» از این سری مجموعه ساخت، «دودکش۲» به نوعی تثبیت خوش سلیقه این برند نام آشنا بود.
برزو نیک نژاد خالق شخصیتهای این سریال در مقام مولف معنوی و زینب تقوایی تهیه کننده آن به عنوان مولف مادی کوشیدند در سری تازه این سریال، با تقویت مناسبات کاراکترها و شخصیت پردازی عمیق تر در بستری خرده روایتهایی که بیشتر بهانه ای برای خنده آفرینی بودند، قدری فضای عصبی و غمبار این روزها را تلطیف کنند. به نظر می رسد استقبال از کامنتی که شرح آن در ابتدای مطلب حاضر آمد را می توان نشانه ای دانست از اینکه سازندگان تا حدود زیادی موفق به انجام رسالت شادی آفرینی و امیدبخشی نزد مردم شده اند.
«دودکش۲» البته از آن دست سریال هایی است که نه صرفاً در کمدی و زیرگونه های آن از جمله هجو یا هزل خود را محصور کرده، بلکه می کوشد در خلال مایه های طنز خود، از اهرم کمدی برای طرح دغدغه های روزمره مردم نیز بهره ببرد. دغدغه هایی که شاید خارج از ماهیت داستانی مجموعه هایی نظیر «دودکش۲»، چندان محلی از اعراب در صدا و سیما ندارند.
طعنه های فیروز(هومن برق نورد) مشتاق به مسئله گرانی میوه زمانی که از قیمت موز مطلع می شود و نیز دیگر مایحتاج مردم، استناد ناآگاهانه بخشی از کاربران به فالوورهای فیک و خریده شده نصرت(بهنام تشکر) به عنوان مردی دست و پاچلفتی که خود را سلبریتی نیز می داند!، افزایش سن ازدواج به دلیل مشکلات عدیده مالی در مواجهه با ماجراهای فردی مثل بهروز(امیرحسین رستمی) نمونه هایی از این دست هستند. هرچند سازندگان در ذکر همین موضوعات تأسف بار نیز به سبب ساختار کمدی سریال، تلاش کرده اند از ادبیاتی زیرکانه استفاده کنند تا مجال طرح مسئله از آنان دریغ نشود!
ضمن اینکه این معضلات اجتماعی و خانوادگی که بعضاً با نقد و آسیب شناسی ویژگی ها و نابسامانی های اخلاقی همراه می شوند، چنان در لفافه شوخی و خنده پیچیده شده اند تا تلخی و گزندگی ذاتی شان تخفیف یابد. مثلاً تأکیدات مداوم فیروز به نصرت و بهروز بابت بی مسئولیتی و نیز کم توجهی شان در جای جای قصه و اینکه مدام زیاده خواهی شخصیتها مورد نکوهش قرار می گیرد، دیگر در «دودکش۲» حکم نصیحت های بامزه و بدون دافعه را یافته اند!
با این حال همچنان می توان ایرادهایی را به «دودکش۲» وارد آورد که در صورت ادامه یافتن آن در قالب «دودکش» های بعدی، ضرورت دارد مورد بازنگری جدی قرار گیرند.
در این باره می توان به خط داستانی اصلی کمرنگ سریال اشاره کرد. حال آنکه در اواخر همین سری و پیش کشیده شدن قضیه گردنبند ۳۵ میلیاردی و اتفاقات حول محور آن، دیدیم که روایت چطور جان تازه ای گرفت. با این وصف به نظر نویسندگان چندان به طراحی یک قصه واحد نیاندیشده بودند و صرفاً اتکا به خرده روایت ها و داستانکها داشتند. نکته ای که شاید مخاطب عام در جریان ارتباط با کاراکترهایی که دوستشان دارد، خیلی متوجه آن نشود، اما با این حال در مداقه جدی می توان به آن خرده گرفت. اصولاً در چنین سریال هایی که ماهیت سری مجموعه ای دارند، باید آنچنان با قصه به شخصیتها فرصت زورآزمایی داد و برایشان موقعیت تراشید تا به تکرار نرسند.
از سویی نیز با وجود تنوع گرایی در انتخاب لوکیشن در «دودکش۲» که از گرگان آغاز شد و تا شهرک سینمایی دفاع مقدس در پایان قصه امتداد یافت، به نظر همچنان میشد برای ایجاد تنوع بصری بیشتر، همچنان از محیط قالیشویی به جاهای دیگری گریز زد که شاید به دلیل کمبود فرصت این مهم نیز آنچنان که باید مورد اعتنا قرار نگرفته بود.
در هر حال پخش کمدی سرحال و باطراوت «دودکش۲»، بارقه ای از شادی و امید را در جامعه و مخاطبان هدف تلویزیون ایجاد کرد که همین هم جای قدردانی دارد و باید به لحاظ اهمیت کارکرد آن در تأمین امنیت روانی دست کم بخشی از مردم، به احترامش از سازندگان تقدیر کرد و تلاششان را ستود.