نگاهی به ساختار فیلم کوتاه!

به قلم: اسماعیل براری ( کارگردان و مدرس دانشگاه)

نمانامه: فیلم کوتاه به فیلم بلندی گفته نمی شود که مثال با اره دست و پاهای آن را بریده باشیم و کوتاه ترشده باشند. فیلم کوتاه یک فیلم کامل و جذاب است. چه بسا کامل تر و جذاب تر از بسیاری از فیلمهای بلندی که تا کنون دیده اید!

یکی از راههای شناخت فیلم کوتاه، مقایسه آن با فیلم بلند است. بگذارید مثالی بزنم. اگر توسط یک بوکسور دستکش به دست، یک مشت محکم بخورید، چه حالی پیدا می کنید؟ ممکن است بدنتان کبود شود و کمی طول بکشد تا بهبود یابد. حتی ممکن است احیانا دنده ای بشکند و بهبودی آن بیشتر هم طول بکشد همه هم می فهمند، چون علائم آن پیداست و کنجکاوانه می پرسند که آیا دعوا کرده ای؟ ولی… یقینا بقیه بدنتان سالم است و می توانید به زندگی خود ادامه دهید، می توانید فکر کنید، عاشق شوید و غذا بپزید! …اما اگر سوزن دراز و باریکی در بدنتان فرو رود، چه خواهد شد؟ هیچ کبودی و زخمی هم بجا نمی ماند، ظاهرا هیچ چیزتان هم نیست ولی قرار و آرام ندارید! درونتان، از آن مهمتر، در جانتان سوزشی احساس می کنید که هیچ کس جز خودتان از آن خبر ندارد و تا مدتها هم خوب نخواهد شد!
تفاوت فیلم بلند و فیلم کوتاه، تفاوت ضربه بوکسو فرو رفتن سوزن است! فیلم بلند، تو را می کوبد، گیج می کند و در اختیار خواهد گرفت ولی نگران نباش، بزودی خوب خواهی شد در حالیکه فیلم کوتاه اثرش در درونت باقی می ماند، حتی پس از تمام شدن فیلم و حتی پس از خروج از سالن نمایش… تا مدتها رهایت نمی کند و ذهنت را تحت تاثیر قرار خواهد داد. بدینسان فیلم کوتاه کاربرد متفاوتی با فیلم بلند پیدا می کند.

فیلم کوتاه اصال برای طرح یک نظریه است! و فیلم بلند برای شرح و بسط و تفسیر همان نظریه! تنها چنین کاربرد ارزشمند و منحصر بفردی است که فیلم کوتاه را بعنوان یک اثر درخشان هنری، متمایز می سازد. به خاطراتتان مراجعه کنید، تمام فیلم کوتاه هایی که از گذشته در ذهن شما ماندگار شده اند، چنین کیفیتی داشته اند. همه آنها حامل یک عقیده و یا یک نظریه فلسفی بوده اند که با مسانی بین فرم و محتوا، لحظه ای درخشش آفریده اند. به درستی می شود یک جهان بینی را در قالب یک فیلم کوتاه ارایه کرد ولی تفسیر و توضیح آن؟… نه! برعکس، اگر جهانبینی و نظریه ای نداری، سراغ فیلم کوتاه نرو!
کم گوی و گزیده گوی، چون “دُر” ! بنابراین برای ساخت فیلم کوتاه، فقط کافی نیست که تایم فیلممان از حدی کوتاه تر باشد، بلکه باید ساختار ویژه فیلم کوتاه را بوجود آورده باشیم.
در ساختار فیلم کوتاه، اولین نکته، “ضربه آغازین” نام دارد. یک فیلم کوتاه، همچون یک داستان کوتاه، ناگهان و با یک ضربه تماشاگر را به میانه داستان پرتاب می کند. چرا؟ چون وقت ندارد! این یک فیلم کوتاه است و نمی تواند همچون یک فیلم بلند، پرده اولش ) معادل ده دقیقه، که شاید مساوی کل طول فیلم کوتاهمان باشد ( را صرف اوج گرفتن آرام داستانش کند.
از آن گذشته با رویداد دیگری هم مواجه هستیم که آن را ریتم ذهنی مخاطب می نامیم. همه ما از سالهای دور، به فیلم ها و آثاری علاقه مندیم و از آن خاطرات خوشی در ذهن داریم و حتما برای همه ما پیش آمده که پس از سالها، آن فیلم محبوب را در فرصتی، مجددا به تماشا نشسته ایم. فیلمی که بسیار دوستش داشته ایم و در طی مدت زیادی، بت ذهنی ما بوده است، اما اکنون در کمال شگفتی مشاهده می کنیم که ضمن علاقه همیشگی، دیگر فیلم کاملی بنه نظر نمی رسد!.. ریتم کند و کشدار در تدوین، اضافات زیادی در گوشه کنار میزانسن صحنه ها، کادرهای بعضا کمی اضافی و گشاد!.. چه شده است؟ ما سالها دل در گرو چه اثری سپرده بودیم؟ اثری که این همه سال عاشقش بودیم، همیشه تا بدین حد ناکافی بوده است؟ آیا فیلم محبوب قدیمی را کسی در خفا، قبل از نمایش دستکاری کرده است؟ آیا ما تغییر پیدا کرده ایم؟
واقعیت این است که ریتم ذهنی ما متاثر از جریان پیش رونده زندگی، تند و تند تر و ساختار ذهن ما به همان نسبت پیچیده تر شده است و دیگر فیلم های محبوب قدیمی، ضمن اینکه همچنان دوستشان داریم، ما را در بر نمی گیرند. این مسابقه سرعت، که در تمامی ارکان زندگی ما یافت می شود، از قضا در ادبیات هم رخ نمایانده است و با شروع دوره مدرنیزم، داستان کوتاه پای به عرصه حیات ادبی گذاشته و این ساختار جدید، در ابتدا محصول ادبیات داستانی است. به تفاوت های رمان و داستان کوتاه توجه کنید!
حتی رمان های چند جلدی گذشته که هر جلد، چند صد صفحه بوده است، به مرور به رمانهای تک جلدی باریکی بدل شده است و دلیل آن افزایش ریتم ذهنی مخاطبان بوده است. مخاطبان این دوره، دیگر نمی توانند سوار اتومبیل های قدیمی با سرعت حداکثر ۸۰ کیلومتر در ساعت شوند و به سفر روند. ریتم درون ذهن ما با پیچیده تر شدن و افزایش قدرت پردازش ذهن ما، تند و تند تر می شود و انتظار ما از آثار هنری از جمله سینما هم متناسب همین رویداد است. برای همین فیلم کوتاه، همچون داستان کوتاه بتدریچ ماهیت مستقل و ویژه ای می یابد و از نشانه های آن ضربه آغازین است … پس از آن دومین نکته، “پایان غیر منتظره” است. پایانی که همیشه به یادت خواهد ماند! به این قانون مشهور نیوتن در فیزیک توجه کنید:

«هر عملی را عکس‌العملی است، مساوی با آن و در جهت خلاف آن»

همین اصل پذیرفته شده در فیزیک ما را بر آن میدارد تا فیلمی را که با «ضربه آغازین» شروع کرده ایم، با «پایانی غیر منتظره» تمام کنیم. همیشه آغاز و پایان یک فیلم، در یک راستا هستند و از یک ساختار پیروی می کنند. به عبارت دیگر، آغاز و پایان یک فیلم همچون آینه های روبرویی در برابر هم هستند و به هم می تابند. این از ویژگی های فیلم کوتاه است که از قضا آن هم از داستان کوتاه وام گرفته است.
البته در بسیاری از فیلمهای کوتاه مدرن به نظر می رسد که پایانی وجود ندارد. ولی فقط اینطور به نظر می رسد. این تنها یک سبک نگارش فیلمنامه است و بس! ما نباید انتظار داشته باشیم که پایان در فیلم کوتاه، با شیب ملایم و زمان مناسبی همچون فیلم بلند، ما را به تدریج از تماشای فیلم فارغ کند.

«پایان غیر منتظره» گاهی اوقات پس از تماشای فیلم و در ذهن مخاطب به وجود می آید و در اثر مرور زمان تکمیل می شود. یعنی بخشی از پایان، نمایش داده شده و بخشی دیگر به ذهن مخاطب سپرده می شود. این یک تکنیک نگارش فیلمنامه برای فیلم کوتاه است و اینگونه است که گاهی مدتها پس از دیدن یک فیلم کوتاه، به آن فکر می کنیم و دست از سر ما برنمی دارد!

تا اینجا به دو نکته ساختاری توجه کرده ایم: آغاز و پایان و حال نوبت به میانه در فیلم کوتاه رسیده است. چه چیز می تواند ما را پای فیلمی که به خوبی شروع شده و بزودی با قدرت به پایان می رسد، گرم نگهدارد؟ چه چیز فیلم را از مطول بودن، کشدار شدن و از توضیحات اضافی خسته کننده و بی مورد دور نگه میدارد؟ چگونه عنصر تعلیق درون فیلم، در همه حال زنده می ماند؟

نکته سوم: آنچه که فیلم را به جلو پیش می برد، درگیری است. «درگیری پیش برنده» توجه کن که در فیلم کوتاه، همچون داستان کوتاه، فرصتی برای بسط و تشریح، همچون یک فیلم بلند وجود ندارد و هر پلان ، باید با پلان قبل و بعد خود درگیر و دایما در حال سنتز باشد. همان نظریه های بنیادین سینما. اگر لحظه ای، و فقط لحظه ای در پلان فیلم کوتاه، از موضوع اصلی یا طرح نظریه دست کشیدی و دیالکتیک ساختاری فیلم را رها کردید و حتی پلان اضافی را در فیلم مشاهده کردید، دیگر تمام است و تماشاگر را از دست داده اید و فیلم سقوط کرده است!