نگاهی به زندگینامه پرویز اتابکی

به قلم:  مجید مهران  

کی رفته ای ز دل  که تمنّا کنم تو را   کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را

(فروغی بسطامی)

□ در روزهای پایانی اسفندماه ۱۳۸۳، یکی از فرهنگ‌دوستان و فرهیختگان این مرز و بوم کهن، که یک جهان علم و دانش و فضیلت بود و با تمام وجود در متون کتب تاریخی، حماسی، دینی، فلسفی و عرفانی بی‌امان غور و بررسی و تفحّص می‌کرد و پس از چند سال جدال با بیماری مهلک سرطان، آرام‌آرام پلک‌های خود را بر هم نهاد و برای همیشه چشم از جهان فروبست.

فقید سعید، پرویز اتابکی، در ۱۳۰۷ در مشهد در خاندانی اصیل پا به عرصه‌ی وجود گذارد. او یکی از نوادگان میرزا علی‌اصغرخان اتابک اعظم، صدراعظم ناصرالدین‌شاه، بود. رفتار و کردارش با اصیل‌زادگی هم‌سویی داشت. هرگز از کسی نشنیدم که از پرویز سخن درشت شنیده باشد و یا بر سر همکاران اداری و یا هم‌قلم خود صدا را بلند کند. او مهارتی داشت که بر اعصاب خود تسلط داشته باشد و جواب منتقدان و بدخواهان را با سکوت برگزار کند و یا نشنیده بگیرد. زیرا اصالتاً درویش‌مسلک بود و با صبر صوفیانه، مصایب روزگار را تحمل می‌کرد و از هیچ‌کس شکوه‌یی نداشت. گویا شعارش در زندگی مصداق این شعر حافظ بود: آسایش دو گیتی تفسیر این دو بیت است / بـا دوسـتـان مـروّت، بـا دشمنـان مدارا.

درِ خانه‌ی دوستان همواره به رویش باز بود و همه با آغوش باز او را پذیرا بودند، امّا طبع بلند او باعث می‌شد که کنج اتاق درویشی خود را به تمام نعمات دنیوی رجحان دهد، و هر وقت به او تلفن می‌کردم که قصد دیدارش را دارم، با شرم خاص خود پاسخ می‌داد که دکترها او را از معاشرت منع کرده‌اند، زیرا قوای دفاعی بدنش تحلیل رفته و بیم آن دارد که مبتلا به کسالت ویروسی شود. طبعاً من هم چون آرزوی تندرستی و بهبودی او را داشتم، تسلیم خواسته‌ی منطقی او می‌شدم. هرچند رشته‌ی کار اتابکی دیپلماسی بود و در مأموریت‌های کابل و بیروت و دوبی خدمات ارزنده‌یی کرد، ولی شغل اصلی او که قلباً علاقه‌مند بود، موضوع پژوهش در دیوان شعرای نامدار ایران، و ترجمه‌ی کتاب‌های تاریخی و فرهنگی از عربی به زبان فارسی بود و در دو دهه‌ی اخیر با پشتکار کم‌نظیر آثار پرارزشی در زمینه‌های گوناگون از خود به‌یادگار گذارده که بر تارک فرهنگ ایران هم‌چنان خواهد درخشید. شادروان اتابکی در خلوت تنهایی خود و با جسم بیمار، بیکار نمی‌نشست و آثار ادبی و تاریخی فراوانی به شرح ذیل باقی گذارد:

تحقیق و تصحیح

۱ـ کلیات عبید زاکانی، با مقدمه‌ی عالمانه‌ی ۱۵۰ صفحه‌یی که سه‌بار تاکنون تجدیدچاپ شده است؛ ۲ـ شاهنامه‌ی فردوسی، متن انتقادی با مقابله با ۱۲ نسخه همراه با معنی واژگان و شرح نام‌ها و جای‌ها. ۳ـ شاهنامه‌ی معروف ژول مول در چهار جلد.

ترجمه از عربی به فارسی

۱ـ پیکار صفیّن؛ ۲ـ تاریخ ایّوبیان (پنج جلد)؛ ۳ـ خطط مقریزی بردی (مورّخ عرب، مصری در قرن هشتم هجری) که در ۱۸ جلد تاریخ مصر و قاهره را نگاشته است و آستان قدس رضوی ترجمه‌ی فارسی آن را که به‌کوشش اتابکی تهیه شده است، قریباً منتشر خواهند کرد؛ ۴ـ ترجمه‌ی فارسی سلیس از قرآن کریم که زیر چاپ است؛ ۵ ـ ره‌آورد خرد، ترجمه از تحف‌العقول اثر حسن بن شعبه حرّانی؛ ۶ ـ زندگی سیاسی حضرت امام رضا علیه‌السلام، اثر جعفر مرتضی عاملی؛ ۷ـ ترجمه‌ی فارسی رسل‌الملوک ابن فرّاء که در ۱۳۶۳ تحت عنوان سفیران توسط سازمان انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شده است.

تألیفات

۱ـ فرهنگ جامع کاربردی فرزان از عربی به فارسی، مشتمل بر هفتاد و چهار هزار واژه، چهار جلد؛ ۲ـ حیات و افکار امام احمد بن محمد غزّالی طوسی.

این آثار مهم فرهنگی، محصول فعالیت‌های ادبی آن زنده‌یاد در دوران بازنشستگی‌ست. شادروان پرویز با حافظه وقّادی که داشت، اشعار بزرگان ادب پارسی را با طنین خاص و گویش خراسانی با لحنی محکم بر زبان جاری می‌ساخت که شنونده را مسحور می‌کرد و کم‌کم در سرودن اشعار عرفانی و غزلیات و مثنویات و گاهی هزلیات استاد شده بود و سبک قدما را پیروی می‌کرد و سنّت‌گرا بود.

سال‌شمار عمر

اتابکی در سال ۱۳۰۷ در مشهد متولد شد و در ۱۳۳۰ لیسانس در رشته‌ی علوم سیاسی از دانشگاه تهران گرفت و در ۱۳۴۶ دوره‌ی دکترای فلسفه‌ی اسلامی را در دانشگاه سن ژوزف بیروت به‌پایان برد. از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۸ دبیر ادبیات در تهران بود، ولی از آن شغل کناره گرفت و پس از آن‌که امتحان ورودی رده‌ی سیاسی وزارت امور خارجه را گذراند، در آن‌جا به خدمت اشتغال ورزید. هم‌زمان مأموریت خود در بیروت، مدرّس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دمشق نیز بود. (از ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۷) آن‌ زنده‌یاد به زبان عربی تسلط کامل داشت و با زبان‌های انگلیسی و فرانسوی آشنا بود. با وجود این همه آثار ادبی که به شرحی که گذشت از خود باقی گذارد، لیکن به‌نظر حقیر ارزش معنوی پرویز اتابکی خیلی بیش‌تر بود، زیرا او یک انسان واقعی و تمام‌عیار بود و حاضر نبود سر سوزنی به کسی گزندی وارد آورد. من این ضایعه را به جامعه‌ی فرهنگیان صمیمانه تسلیت می‌گویم و از درگاه خداوند بزرگ برای این دوست نازنینم آرامش ابدی مسألت می‌دارم. تا آثار ادبی و فرهنگی او برجاست، او زنده جاوید است. روحش شاد و یادش همواره گرامی باد.    ■