نگاهی به زندگینامه پروفسور لورنس پل الول

به قلم: پرفسور سید حسن امین

□ زنده‌یاد پروفسور لورنس پل الول ـ ساتن Lawrence Peter Elwell-Sutton (1912ـ۱۹۸۴ میلادی)، استاد فقید زبان و ادبیات فارسی و رییس بخش مطالعات‌ ایران‌شناسی دانشگاه ادینبورا Edinburgh مرکز ایالت اسکاتلند در شمال کشور انگلیس بود که من سال‌های پایانی عمر او را در ادینبورا دریافتم. شهر ادینبورا که فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها آن را ادینبورگ و عرب‌ها، ادینبورغ تلفظ و کتابت می‌کنند، یکی از زیباترین و بهترین شهرهای انگلیسی‌زبان جهان است و فستیوال هنر سالیانه آن در تابستان‌ها نیز معروف‌ترین فستیوال هنر جهان است. دانشگاه معروف و معتبر این شهر نیز از قدیم بخش عربی و فارسی و اسلام‌شناسی و ایران‌شناسی فعالی داشته است. چنان‌که هم دانشجویان ایرانی زیادی مانند مرحوم دکتر احمد طاهری عراقی (۱۳۲۲ـ۱۳۷۰) و خانم دکتر منصوره نظام مافی (اتحادیه) در آن‌جا درس خواندند و هم استادان برجسته‌ای در اسلام‌شناسی در آن‌جا درس گفته‌اند که نامورترین ایشان ویلیام مونتگمری وات W. Montgomery-Watt رییس پیشین بخش عربی و اسلام‌شناسی آن دانشگاه بود که من کتاب معروف او را (با عنوان آن عظمت که اسلام داشت، چاپ لندن، ۱۹۷۴) قبل از انقلاب در مجله‌ی وحید، مخصوصاً از جهت اظهارنظری که در خصوص امام دوازدهم شیعیان و نواب خاص او در آن کتاب کرده بود، نقد کردم.

هدف از مقاله‌ی حاضر، معرفی الول ساتن به‌ مثابه‌ی یک تن از ایران‌شناسان متأخر انگلیسی و ذکر چند نکته‌ی ناشناخته از خدمت‌های او به ایران و ایران‌شناسی است. الول ساتن پس از مونتگمری ـ وات، به ریاست بخش ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی دانشگاه ادینبورا رسید.

نویسنده پس از ارتباطات مستمر و مفاوضه و مناظره‌ی سالیان با او، او را انسانی معتدل و متعادل و در مسایل ایران و روابط ایران و انگلیس، پژوهشگری واقع‌بین و بی‌غرض شناختم و با آن‌که وی قبل از اشتغال به کار تمام‌وقت دانشگاهی مدتی وابسته‌ی مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران بوده است، او را ایران‌شناسی ایران‌دوست یافتم. چنان‌که مسلّم است، وی در دو مقطع مهم سیاسی ـ هم‌زمان با خدمت به دولت متبوع خود، به ایران نیز خدمت کرده است:

الف ـ الول ساتن و نجات آذربایجان


الول ساتن که با فارسی و ترکی آشنایی داشت، در غائله‌ی تجزیه‌ی آذربایجان از سوی شوروی سابق، با جسارت تمام، در سمت «وابسته‌ی مطبوعاتی سفارت انگلیس»، ضمن خدمت مطبوعاتی بر ضدّ شوروی و عوامل آن در داخل ایران، شخصاً به آذربایجان و کردستان، یکّه و تنها، بی‌محافظ و «بادی‌گارد» آمدوشد داشت و جویای شناسایی و ارتباط با ایرانیانی بود که آماده‌ی مبارزه و جنگ چریکی با ادامه‌ی اشغال ایران از سوی شوروی سابق و یا به هر نوع دیگر مبارزه برای فروپاشی جمهوری‌های خلق‌الساعه آذربایجان و مهاباد باشند. رحیم زهتاب‌فرد (نماینده‌ی سابق مجلس شورای ملّی از بناب و سپس تبریز) که در آن سال‌ها عضو شبکه‌ی جوانان «حزب اراده‌ی ملّی» سیّدضیاءالدین طباطبایی و بعدها مدیر روزنامه‌ی اراده‌ی آذربایجان بود، در خاطرات خود تصریح می‌کند که روزی در یکی از شهرهای آذربایجان به مرد لاغراندام چشم‌آبی سفیدپوستی با موهای خرمایی‌رنگ کم‌پشت به‌نام الول ساتن برخورد می‌کند که با آشنایی نسبی به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی در آن اوضاع سخت به آن منطقه آمده و با او به صحبت نشسته است و مهم‌تر آن‌که حتا به مجلس روضه‌ای هم رفته و در آن‌جا در برابر نقل روایتی از سوی واعظ محل، نتوانسته زبان خود را نگاه‌دارد و اعتراض خود را که هیچ بن‌مایه‌ی سیاسی هم نداشته است با لهجه‌ی غلیظ انگلیسی به زبان ترکی به آن واعظ وارد کرده و در عین حال از حریم اسلام و تشیّع دفاع کرده است. شاید در این‌جا نقل قسمتی از این خاطرات بی‌مناسبت نباشد.

زهتاب‌فرد در ذکر خاطرات خود در زمستان ۱۳۲۳ در شهر میانه نوشته است:

«یک روز، یکی از ژاندارم‌ها اطلاع داد که آقایی آمده و علاقه‌مند به ملاقات با شماست. گفتم: بفرمایند.

شخصی لاغراندام… ضمن ارائه‌ی کارت ویزیت، خود را با لهجه‌ی انگلیسی ـ ولی به‌زبان فارسی ـ الول ساتن، دبیر اول سفارت انگلیس، معرفی کرد… ساتن گفت: ببخشید امشب برنامه‌ی شما را به هم زدم و مزاحم شما شدم، من برای مطالعه و آشنایی با مردم و استان آذربایجان و کردستان، چند روزی است در این منطقه هستم و در تبریز شنیدم شما و دوستان‌تان در موضوع کمبود و نامرغوبی نان، همراه مردم آذربایجان از حقوق حقه‌ی خود دفاع و به‌صورت جمعی معترض شده‌اید، از این لحاظ، علاقه‌مند دیدار شما شدم… از من پرسید: اوقات خود را چه‌گونه می‌گذرانید؟ گفتم: این‌جا محل تفریح و گردشگاه و کلوپ و کتاب‌خانه‌ی عمومی ندارد… به مطالعه پرداخته و در واقع خود را زندانی می‌کنم. خود مردم این‌جا نیز… عده‌ای در خانه‌ها جمع‌شده به قمار و مشروب‌خواری و کشیدن تریاک و دید و بازدید خانوادگی می‌پردازند و عده‌ای دیگر نیز در روضه و مجالس و محفل‌های مذهبی شرکت می‌کنند. ضمناً یکی دو رستوران هم هست… مردم در آن‌جا به مشروب‌خواری و بازی تخته‌نرد و حتا ورق می‌پردازند… می‌توانیم غذا را در رستوران بخوریم… ساتن گفت: نه، در صورت موافقت شما، غذا در همین‌جا صرف شود و بعد از شام به مجلس روضه برویم… وقتی وارد شدیم، واعظی بالای منبر بود… وقتی واعظ از منبر پایین آمد و در کنار ریش‌سفیدان مجلس نشست، اتفاقاً درست بالادست ساتن قرار گرفت. پس از تعارفات مرسومه با اطرافیان خود ـ بدون این‌که متوجه شود، نفر پهلودستی‌شان اجنبی است، به‌زبان آذری پرسید: عرایضی که عرض شد ان‌شاءالله مورد قبول واقع شده است. ساتن بدون لحظه‌ای تأمل، با لهجه‌ی غلیظ انگلیسی به ترکی گفتند: … اگر حضرت‌عالی یک‌هزارم آن‌چه را که من کافر از علی (ع) می‌دانم، عنوان می‌فرمودید، هر کافر شنونده‌ای را مسلمان می‌کردید.»۱

منوچهر فرمانفرماییان که من او را نیز مکرر دیده بودم، به من گفت که پس از تخلّف شوروی از تخلیه‌ی آذربایجان، سفارت انگلیس بین چریک‌ها اسلحه پخش می‌کرد. البته مسلم است که الول ساتن و دیگر مأموران وظیفه‌شناس انگلیس (یا جاسوسان آلمان هم‌چون واسموس) در ایران (محل مأموریت خود) در مرحله‌ی نخست به خدمت به کشور متبوع خودشان مشغول بوده‌اند و دل‌شان به حال ما نمی‌سوخته است، امّا بی‌شک در آن مقطع منافع ایران (حفظ تمامیّت ارضی کشور) با منافع دولت‌های انگلیس و ایالات متحده امریکا (جلوگیری از نفوذ کمونیزم در ایران) هم‌خوانی و هم‌سویی کامل داشته است. افزون بر آن، برای ما ایرانیان که خود در حق خود گفته‌ایم:

روزی کـه شیپور عدو، آواز زیر و بم کند

سردار اکرم رم کند، سردار افخم خم کند

عبرت‌آموز است که یک مأمور وظیفه‌شناس انگلیسی در مقام اطاعت از دستور دولت متبوع خود در شرایط سخت پیش از شهریور ۱۳۲۰ در کشور ما ایران با پای پیاده از این روستا به آن روستا سفر می‌کرده و از این‌که هر لحظه در آن اوضاع خطرناک از سوی کسی یا گروهی گروگان گرفته شود، یا زندانی گردد، یا کشته شود، بیمی به خود راه نمی‌داده است! در حالی‌که خود ما ایرانیان با گرفتن اضافه‌حقوق برای بدی آب و هوا و مأموریت خارج از مرکز و استفاده از مزایای خداداده‌ای هم‌چون طبیعت دست‌نخورده یا نزدیکی به آثار باستانی، حاضر به خدمت در آن مناطق نبوده و نیستیم.

هر که نامُخت از گذشت روزگار

مـی‌نـیـامـوزد ز هـیـچ آموزگار

نیز در همان اوان بود که الول ساتن، ترجمه‌ی کتاب مزرعه‌ی حیوانات Animal Farm نوشته‌ی جورج اورول که انقلاب کمونیستی و وضع زندگی مردم شوروی را سخت محکوم کرده بود، برای ترجمه‌ی فارسی به علی جواهرکلام پیشنهاد کرد و البته این کار هم به‌پایان رسید.۲

ب ـ الول ساتن و نهضت ملّی‌کردن نفت

دومین خدمت الول ساتن به ایران، در مقطع نهضت ملّی‌شدن نفت ایران به پیشنهاد شادروان دکتر حسین فاطمی و زیرنظر زنده‌یاد دکتر محمّد مصدق بود که الول ساتن در کتاب نفت ایران Persian Oil به‌دفاع از حقوق ایران پرداخت و در آن‌جا از حقوق کارگران ایرانی و بدی شرایط کاری و استخدامی و وضع محیط کار و مسکن آنان سخن گفت. الول ساتن، با نشان‌دادن آمار و ارقام، از بی‌عدالتی شرکت نفت ایران و انگلیس سخن راند و در مثل نشان داد که میزان مالیاتی که این شرکت به دولت انگلیس می‌دهد، بیست‌برابر وجه امتیازی است که به دولت ایران داده می‌شده و لذا او ایران را در ملّی‌کردن نفت محق دانست و دولت انگلیس را در نپذیرفتن اصل ملّی‌کردن صنعت نفت از سوی ایران به باد انتقاد گرفت و هم از جهت این‌که پس از پنجاه سال استفاده از نفت ایران، انگلیسی‌ها در تعلیم و تربیت کارگران ایرانی به عمد مسامحه روا داشته و به‌اصطلاح امروز برای «انتقال تکنولوژی» کم‌ترین اقدامی نکرده بودند، از کشور خود انتقاد کرد. این دفاع جانانه از موضع ایران، در حالی است که بعضی ایرانیان (هم‌چون منوچهر فرمانفرماییان، ابراهیم صفایی، محمود طلوعی و…) ملّی‌شدن نفت را اشتباه دانسته و هر کدام به‌نوعی به دکتر مصدق حمله کرده‌اند.

 

تألیفات الول ساتن

تألیفات الول ساتن را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:

اول ـ تألیفاتی که با سیاست و تاریخ سیاسی ایران پیوندی دارد و آن‌ها عبارتند از:

۱ـ نفت ایران Persian Oil که چاپ اخیر آن در ۱۹۷۵ در امریکا در ۳۴۴ صفحه به طبع رسیده است و چاپ اول آن در ۱۹۵۵ درست پس از وقایع ۲۸ مرداد، به دفاع از حقوق از‌دست‌رفته‌ی ایران پرداخته است.

۲ـ ایران نو Modern Iran، چاپ ۱۹۴۱ در ۲۳۴ صفحه‌ی انگلیسی که به‌دست علی جواهرکلام در ۱۳۲۲ ترجمه و در روزنامه‌ی رعد به‌صورت سلسله‌ مقاله منتشر شد. این کتاب شامل تاریخچه‌ی تلاش‌های رسمی دولت ایران در عصر رضاشاه برای نوسازی ساختار اجتماعی ـ اقتصادی کشور به سلیقه‌ی مدرنیست‌های تجددگرای آن زمان، توأم با خلاصه‌ای از تاریخ ایران پس از اسلام است. به عقیده‌ی الول ساتن، ایران در ده‌ساله‌ی نوسازی‌اش در عهد رضاشاه بیش از چندین قرن عوض شد. در دو کتاب بالا، الول ساتن، از سویی رضاشاه پهلوی را برای خدماتش در ساختن «ایران نوین» و از سوی دیگر دکتر مصدق را برای خدماتش در جهت احقاق حقوق ملّت ایران و کارگران ایرانی می‌ستاید.

دوم ـ کتاب‌ها و آثار الول ساتن در آفاق زبان و ادب فارسی است که عبارتند از:

۱ـ راهنمای شناسایی ایران Guide to Iranian Area Study چاپ ۱۹۸۱ شامل مقالات و کتاب‌هایی که درباره‌ی ایران‌شناسی مفید تواند بود.

۲ـ راهنمای کتاب شناسانه ایران Bibliographical Guide to Iran این کتاب آخرین تألیفات الول ساتن است و در ۱۹۸۳ هم‌زمان در انگلستان و ایالات متحده امریکا منتشر شد. در این کتاب، بعضی از تألیفات صاحب این قلم نیز معرفی شده است. اگرچه این کتاب نه مانع است و نه جامع، باز هم برای هر ایران‌شناس ابزار مطالعه‌ی مفیدی در جهت معرفی منابع مناسب در زمینه‌های مختلف ایران‌شناسی است.

۳ـ اسطرلاب اسدالله میرزا؛ اسطرلابی از قرن نوزدهم میلادی
The Horoscope of Asadullah چاپ۱۹۷۷.

۴ـ دستور زبان فارسی ساده Persian Grammer چاپ ۱۹۶۳.

۵ـ فارسی محاوره‌ای
Colloquial Persian چاپ ۱۹۴۱.

۶ـ اوزان شعر فارسی
Persian Metres چاپ ۱۹۷۶.

۷ـ ضرب‌المثل‌های فارسی
Persian Proverbs.

در این‌جا شاید بی‌مناسبت نباشد که بگوییم الول ساتن در تکمیل بخش فارسی کتاب‌خانه‌ی مرکزی دانشگاه ادینبورا بسیار مؤثر بود و افزون بر آن تمام نسخه‌های خطی فارسی مهم موجود در کتاب‌خانه‌های ایالت اسکاتلند را فهرست‌نگاری کرد که بخشی از آن‌ها به‌صورت مقاله در مجله راهنمای کتاب چاپ شد.

 
ترجمه‌ها

الول ساتن چند کتاب نثر فارسی معاصر را نیز به انگلیسی ترجمه کرده است که از جمله‌ی آن‌ها در این مقاله به سه کتاب اشاره می‌شود:

۱ـ پیامبر، تألیف زین‌العابدین رهنما.

۲ـ دمی با خیام، تألیف علی دشتی.

۳ـ قصه‌های مشدی گلین‌خانم.

شاید از همه‌ی آثار الول ساتن، گردآوری یک‌صد و ده قصه‌ی عامیانه‌ی فارسی به روایت مشدی گلین‌خانم در تهران، از همه مهم‌تر باشد. الول ساتن به این زن سال‌خورده‌ی ایرانی که از منسوبان دور علی جواهرکلام بود، پیشنهاد کرد که داستان‌های عامیانه‌‌ی فارسی کهنی که سینه‌به‌سینه به او رسیده است، نقل کند تا الول ساتن آن‌ها را بنویسد، ضبط کند و بعد چاپ کند. البته الول ساتن، بسیاری از این اصطلاحات را نمی‌فهمید و فرید جواهرکلام آن‌ها را برای او ترجمه می‌کرد. امّا سرانجام، این الول ساتن بود که با صرف یک‌سال از عمر خود در ایران، گنجینه‌ای از ادبیات کوچه و فرهنگ عامیانه‌ی فارسی را از ضیاع نجات داد و آن‌ها را با عنوان افسانه‌های ایرانی Persian Tales به‌انگلیسی ترجمه کرد.۳

مقالات

از الول ساتن قریب یک‌صد مقاله‌ی مختلف نشر شده است. از جمله مقاله‌ای چند در دایره‌المعارف اسلام (چاپ دوم) و نیز در دایره‌المعارف ایرانیکا (چاپ امریکا) از او دیده می‌شود. به‌علاوه در کتاب‌هایی چند که به‌صورت «مجموعه‌ی مقالات» منتشر شده است، او نیز مقاله دارد و نمونه‌ی آن کتاب ایران و اسلام Iran & Islam چاپ ۱۹۷۱ از انتشارات دانشگاه ادینبورا است که به‌عنوان یادنامه‌ی مینورسکی Vladimir Minorsky چاپ شده است. در نشریات ادواری نیز، از او مقالاتی در دست است که نمونه‌ی آن‌ها مقاله‌هایی است که در باب «تاریخ مطبوعاتی در ایران» در مجله‌ی ایران IRAN (ارگان انجمن ایران‌شناسی انگلستان) نوشته است و نیز مقالاتی چند در مجله‌ی راهنمای کتاب و غیره در ایران.

در سال‌های اخیر نشر کتاب مجعول «تحفه حافظ» (پنجاه غزل حافظ) به‌نام مستعار یا مفروض «فقیر صاحب علو» (؟) در لندن در ۱۳۷۴ موضوع بحث مقاله‌ای چند در مجله‌های ادبی درون‌مرزی و برون‌مرزی شد که از جمله مهم‌ترین آن‌ها دو مقاله‌ی زیر بود:

الف ـ مقاله‌ای به‌قلم کریم امامی در ماهنامه‌ی کلک (شماره‌ی بهمن و اسفند ۱۳۷۴)، چاپ تهران.

ب ـ مقاله‌ای به‌قلم دکتر جلال متینی در فصل‌نامه‌ی ایران‌شناسی (شماره‌ی پاییز ۱۳۵۷) چاپ امریکا. این مقالات ثابت کرد که سی‌سال پیش از آن، یعنی در۱۹۶۷ میلادی، الول ساتن در پی انتشار ترجمه‌ی انگلیسی تازه‌ای از رباعیات خیام، مجعول‌بودن منبع آن ترجمه‌ی جدید را بر کرسی اثبات نشانده بود.۴ چنان‌که این کشف عالمانه‌ی الول ساتن، در مقاله‌ای به‌قلم اسکات جرمین Scott Jer-myn (ترجمه‌ی حسن لاهوتی) تأکید و تأیید شده است.۵

دانشگاه ادینبورا به‌منظور قدردانی از خدمات الول ساتن به‌مناسبت هفتاد سالگی‌اش در ۱۹۸۲ و نیز با توجه به تخصص او در زمینه‌ی تاریخ اجتماعی و ادبی عصر قاجار، مجموعه‌ی مقالاتی به‌انگلیسی با عنوان «ایران عصر قاجار» Qajar Iran برای او منتشر کرد. دکتر محمّدابراهیم باستانی‌پاریزی نیز به دعوت آن دانشگاه، مقاله‌ی بسیار مفصل «سوداگران آبنوس» را به‌فارسی نوشت که بعدها در کتاب هشت‌الهفت خود او در ایران به‌فارسی چاپ شد. دکتر باستانی‌پاریزی در آن کتاب الول ساتن را «یکی از مطلعین بزرگ اوضاع اجتماعی صدساله‌ی اخیر تاریخ ایران» معرفی کرده است.۶

ایرج افشار نیز مکرر از الول ساتن در مجله‌ی آینده به‌نیکی یاد کرده است. دیگر ایرانیانی که از الول ساتن سخن گفته‌اند، عبارتند از: بزرگ علوی و صادق چوبک که هر دو پیش از شهریور ۱۳۲۰ زیرنظر الول ساتن به سخن‌پراکنی و نگارش علیه آلمانی‌ها استخدام شده بودند و فرید جواهرکلام (فرزند مرحوم علی جواهرکلام) که از مصاحبت‌های الول ساتن و پدرش و پیشنهادهای الول ساتن برای مبارزه‌ی فرهنگی با کمونیسم در ایران طی مقالاتی در مجله‌ی بخارا سخن گفته‌اند.

امّا چنان‌که گفته شد مهم‌ترین کار الول ساتن گردآوری یک‌صد و ده قصه‌ی عامیانه‌ی ایرانی بود، یعنی ضبط بخش مهمی از ادبیات فولکوریک ایران که اگر همّت الول ساتن نبود، با نفوذ رسانه‌های عمومی و یک‌سان‌شدن فزاینده‌ی زبان فارسی، از شکل اصیل خود به‌کلی خارج می‌شد و از دست می‌رفت. امّا الول ساتن آن‌ها را با زحمت و مرارت گردآورد، به‌انگلیسی ترجمه کرد و ما امروز تازه به فکر افتاده‌ایم که آن‌ها را از انگلیسی به فارسی ترجمه کنیم. امّا دریغ که ترجمه‌ی امروزین دیگر ضبط اصیل فارسی این بخش از فرهنگ موروث ما نخواهد بود.    ■

پی‌نوشت‌ها

۱ـ زهتاب‌فرد، رحیم، خاطرات در خاطرات، تهران، انتشاراتی ویستار، ۱۳۷۳، صص ۸۷ ـ۹۱. ۲ـ جواهرکلام، فرید، خاطرات علی جواهرکلام، صص ۸۳ ـ ۸۴ . ۳ـ هم‌او، همان‌جا، صص ۸۶ ـ ۸۷ . ۴ـ امامی، کریم، کلک، بهمن و اسفند ۱۳۷۴، ص ۱۹۳. ۵ ـ جرمین، اسکات، «معمای خیام»، ترجمه‌ی حسن لاهوتی، فصل‌نامه‌ی مترجم، بهار و تابستان ۱۳۷۴، صص ۴۸ـ۶۲ ، ص ۶۰ .

۶ ـ باستانی‌پاریزی، محمّدابراهیم، هشت‌الهفت، تهران، ‌انتشارات ارغوان، ۱۳۷۷، ص ۴۳۱ + امین، سیّدحسن، «لورنس الول ساتن»، آینه‌ی پژوهش، شماره‌ی ۷۵، صص ۱۴۰ـ۱۴۲.