نقد و بررسی من دیوانه نیستم

 

« من دیوانه نیستم » فیلمی به کارگردانی علیرضا امینی به تهیه کنندگی مرتضی شایسته و نویسندگی مشترک کارگردان و دانیال مقدم محصول سال ۱۳۹۵ است.

بازیگران:

مهران احمدی، مجید صالحی، برزو ارجمند، هادی کاظمی، محمدرضا هدایتی، سیروس کهوری‌نژاد، محمدرضا داوودنژاد، دانیال مقدم، امید روحانی، مهدی ماهانی و پژمان جمشیدی، سایر بازیگران: پانته‌آ مهدی‌نیا، پوریا میان‌دهی، سیاوش جعفری، حسام حمیدی، محمدرضا موهبتی، وحید ثابت‌قدم، شیما مرزی، شهریار حیدری، پژواک ایمانی، علیرضا شریعتی، شهرام فارابی، محمد طایفه و بازیگر خردسال: ماهک خرسندی

خلاصه قصه:

تعدادی بیمار روانی در آسایشگاهی وسط جزیره ای در شمال کشور زندگی را روایت می‌کند که هر کدام نگاه متفاوتی به زندگی پیرامون خود دارند.

 

منتقد : برومند شکری 

 

پایگاه خبری نمانامه: من دیوانه نیستم عنوان فیلمی به کارگردانی علیرضا امینی است که این روزها با وجود چند هفته از اکران آن با استقبال سردی از طرف مخاطبین مواجه شده است. مخاطبینی که گیشه فیلمی چون هزار پا  را کمتر از یک ماه با خرید بیست میلیارد تومانی خود شکستند و همچنان این فروش در صدر جدول سینمای ایران وجود دارد.

 

 

 

نکته قابل تاملی که می بایست قبل از نقد و بررسی فیلم من دیوانه نیستم به آن توجه کنیم برخورد متفاوت مخاطبین با فیلمهای روی پرده سینما است. روشن است که  تب سرد و گرم وضعیت اقتصادی کشور ربطی به فروش گیشه ندارد و مشتری این صنف در هر شرایطی بر حسب علاقه ای که به مذاقش خوش آیند برسد برخورد می کند. دلیل این علاقمندی و استقبال مخاطبین هر چه که باشد ربطی به محتوای فیلم و فضای آن ندارد و هر چه است نام عوامل آن در فروش گیشه بی تاثیر نیست!

تجزیه و تحلیل چگونه نامدار شدن در سینمای ایران یا فروش فیلم به خاطر چهره هائی که در آن نقش ایفا می کنند یک بحث پیچیده و مبهم نیست. اصولا این شهرت ربطی به چهره و استایل بازیگر ندارد و همان طور که به خوبی می دانیم خیلی از افراد به این بهانه که می توانند با چهره و تناسب اندام خوب در این وادی به شهرت برسند شکست خوردند و به حاشیه رانده شدند!

جای تاسف دارد وقتی شاهد هستیم در وضعیت کنونی سینما و تلویزیون که محوریت آن از مسائل مهم جامعه فاصله گرفته است، یک بازیگر هر چه قدر خود را از قاطبه جدیت خارج کند و به زبان عامیانه تر لودگی به خرج دهد از بخت بیشتری برای اعتبار بخشیدن به نام خود برخوردار خواهد شد. ممکن است چنین اقدامی از جانب بازیگر هنر خاص خودش را بطلبد. ولی وقتی این ایده را در ترازوی فکری مردم می سنجیم و دیالوگ ؛ سمیه نرو و یا غیره را … که ممکن است خیلی معمولی به نظر برسند در تصویر ذهنی مردم مشاهده می کنیم به آسانی می توانیم به این قضیه پی ببریم که کافی است فقط با یک دیالوگ و یک نقش کوتاه تصویری در ذهن مخاطب خلق کنید که آینده هنری خود را تضمین کنید. چرا که تجربه نشان داده است که هر چه قدر بازیگر در نقش خود جدی تر ظاهر شود با برخورد سردتری مواجه خواهد شد!

برای موید بخشیدن به این ادعا نیز می توانیم درصد دیالوگ ها و نقش های مهمی که در سینما پرداخته شده است را در اذهان مردم جستجو کنیم! آیا ردی از این دیالوگ ها را در فضای مجازی و یا ذهنیت عموم مردم سراغ دارید؟!

ما هر چه قدر هم به جریان باند بازی در این سینما بپردازیم و انگشت اتهام خود را به سمت افرادی نشانه بگیریم و اذعان و اعتراف کنیم که مهران مدیری، رضا عطاران و رامبد جوان بنیانگذاران خشت بدی در این سینما شدند؛ باز هم نمی توان چگونگی رفتار مردم را با فیلمهای بی مایه و بی محتوای آنها بی تقصیر دانست.

بی شک برخوردی که از جانب مردم نسبت به چنین فیلمهایی شد و موجب ظهور چنین سینمائی گردید و متاسفانه این نگاه باعث شد سینما به انحصار عده معدودی درآید و به قول عام ؛ دیگر کسی برای فیلمهای با محتوا و با مضمون تره هم خرد نکند، شاید بتوان گفت یک عمل تلافی جویانه هم به حساب می آید.

تلافی جویانه از این جهت که بعد از انقلاب؛ سینما و تلویزیون به قدری به مسائل مذهبی و دفاع مقدس پرداختند و به قدری مردم را در فشار انتخاب قرار دادند و آن قدر دایره ذهنی مخاطب را در تنگنای تلقینات خود قرار دادند و این صیقل دادن چنان به باور آنها لطمه وارد نمود که قشر عظیمی از این مخاطب به هیچ وجه علاقه ای به دیدن تلویزیون و رسانه ملی ایران ندارد.

در فضای بسته سیاسی کشور که به سلیقه خود خیلی از افراد صاحب چهره را ممنوع کرده است و همه سعی و تلاش خود را برای به کرسی نشاندن ایده و تفکر خود به کار گرفته است؛ نمی توان انتظار معجزه خاصی از آن داشت.

***

« من دیوانه نیستم » در تلاش است که یک مضمون اجتماعی را در فضای محصوری به تصویر بکشاند. او قصد دارد که انسانهای متفاوتی که افکاری شبیه عامه مردم  ندارند در قالب طنز تلخی به صحنه نمایش در آورد. کما اینکه در جائی متوجه می شویم که همین افرادی که به خاطر مسائل و مباحث متفاوتی که به جرم روان پریشی در بند کرده اند نسبت به اشیاء ، اجسام و انسانها نگاه زیباتر و لطیف تری دارند.

اگرچه فیلم‌های زیادی در سینمای ایران با چنین مضمونی ساخته شده‌اند که در آنها یک بیمار روانی نقش اصلی را داشته و قصه پیرامون بیماری روان پریشی پیش رفته است  ولی « من دیوانه نیستم » به جهت اینکه ساختار تلخ و طنزی دارد، در پرداختن به چنین مضمونی تقریبا خوب و بدون کلیشه عمل نموده است و تا حدودی شبیه به یکی از داستانهای مجموعه داستان سه قطره خون صادق هدایت است.

خط فکری قصه و فضائی که لوکیشن ها در آن طراحی شده است و همچنین تدوین و موسیقی آن تا حدودی بی نقص است ولی در هر صورت یکی از دلایلی که به شکست گیشه این فیلم انجامید انتخاب بازیگرانی است که بیشتر در تلویزیون شناخته شده تر هستند. کما اینکه تبلیغات ضعیف و تیزری که نمایانگر محتوای حقیقی فیلم باشد در این شکست بی تاثیر نبوده است و نکته آخر اینکه دست اندرکاران چنین فیلمهائی به نقش یک مشاور رسانه در فروش و بازتاب آن در سطح جامعه توجهی ندارند. خوب است بدانیم؛ جدا از نقدهائی که به هر فیلمی وارد است یک مشاور رسانه ای خوب می تواند بازار گرمی را برای یک فیلم درست کند و مخاطب را به سینما بکشاند.

در هر صورت من دیوانه نیستم بازتاب تلخی از زندگی هریک ما آدمها است و به دلیل تعدد کاراکترها از شخصیت پردازی خوبی برخوردار نیست. با این وجود کارگردان با وجود تعدد شخصیت ها و پیچیدگی هر شخصیت به خوبی توانسته است از عهده آن برآید.