نقد و بررسی فیلم «بازیکن شماره یک، آماده»

بازیکن شماره ۱ آماده (انگلیسی: Ready Player One) فیلمی به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد.

این فیلم بر پایه رمانی به همین نام از ارنست کلاین با بازی تای شرایدن در نقش وید اوون واتس ساخته می‌شود. او مرد جوانی است که به‌دنبال شکار تخم‌مرغ هلیدی است. تخم‌مرغ هلیدی نام گنجی پنهان‌شده در دنیایی مجازی است. این رمان در سال ۲۰۱۱ منتشر شده و داستانش در سال ۲۰۴۵ اتفاق می‌افتد.

 

 

پایگاه خبری نمانامه: از آغاز هزاره دوم میلادی فیلم‌های فرا واقع نگرانه و علمی- تخیلی، بیشتر روی عناوینی چون فرازمینی‌ها، دیوها، ترول و قبایل دیگر، برگرفته از خصوصیات جنیان تمرکز و انسجام یافتند. چنین تمرکز و چرخشی اصولا مبتنی بر چیدمان، اهداف و اثر گذاری‌های تبیین شده‌ای است.
با بررسی دقیق‌تر چنین آثاری، اشتراک و افتراق‌های مشخصی بین آنها دیده می‌شود. در این میان دو جریان مشخص فکری و اجتماعی فرماسونری و ایلومیناتی در جهت گیری‌های آنها قابل شناسی است. این دو جریان بیشتر از هر چیزی دو نحله فکری، سیاسی است که به منظور رخنه در نقاط مختلف جهان و تبیین، تکثیر و نهادینه کردن اهداف و آراء مشخصی است. آنها در عرصه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری جهان، حضور جدی دارند.
فیلم سینمایی «بازیکن شماره یک آماده» Ready Player One به کارگردانی استیون اسپیلبرگ یکی از مهمترین فیلم‌های اخیر است که به این مقوله می‌پردازد. «بازیکن شماره یک آماده » نام رمانی به قلم ارنست کلاین است که سال ۲۰۱۱ منتشر شد و به محبوبیت فراوانی دست یافت.
اسپیلبرگ از سالهای دور یکی از برترین‌ها در حوزه سرگرمی سازی تاریخ هالیوود است و به جرات می‌توان او را بدعت گذار بخش مهمی از فرهنگ صنعت سرگرمی در ساخت آثار اکشن در هالیوود نامید. خوشبختانه او در «بازیکن شماره یک آماده» سوار بر موج محبوبیت رمان و نه وفادار به متن، مقداری از پوسته سیاسی غالبش خارج شده و به اصول سرگرمی نیز توجه داشته است. اسپیلبرگ این بار بیشتر از تخیل به سراغ واقعیت و پدیده زندگی دوم (second life) رفته که دنیایی مجازی است که شرکت اینترنتی«linden lab» در سال ۲۰۰۳، آن را رسماً افتتاح کرد. در این بازی، کاربران کامپیوتری، شخصیتی مجازی به نام آواتار از خود می‌سازند. ساکنان این دنیای مجازی در کنار بسیاری از کارهای روزمره، حتی می‌توانند املاک و مستغلات خرید و فروش کرده و کسب درآمد و ثروت داشته باشند. به عقیده سازندگان (second life) این سازه یک دنیای مجازی و فراتر از یک بازی است که می‌توان در آن داد و ستد داشت، روابط عادی یا کاری برقرار کرد و اخیراً حتی با یکدیگر تماس تلفنی داشت، کالاهایی را که در دنیای حقیقی به فروش می‌رسد را در آنجا تبلیغ کرد و سرانجام پول‌های مجازی را به دلارهای واقعی تبدیل کرد. جالب این که (second life) نه توسط شرکت سازنده آن، بلکه توسط ساکنانش (کاربران کامپیوتری) اداره می شود. فیلم «بازیکن شماره یک آماده» ساخته اخیر اسپیلبرگ در یک دید کلی، داستان تقابل دنیای واقعی با چنین دنیایی در آینده نزدیک یعنی سال ۲۰۴۵ است.
۲. آماده سازی بازیکن شماره یک
داستان از این قرار است که انسان‌های چند دهه آینده در فضایی، در محله‌های عموماً ویرانه و زاغه نشین و به صورت اخص در شهر اوکلاهامای آمریکا به علت مشکلاتی که دارند، از زندگی خوبی برخوردار نیستند. مردم برای فرار از مشکلات (کاستی‌ها و محدودیت‌ها) به سراغ زندگی دوم می‌روند. آنها با عینک‌های ) (vr واقعیت مجازی، وارد جهان دیگری به نام (اوسیس) می‌شوند تا آمال و آرزوهای خود را در آنجا جستجو کنند. جیمز هالیدی (با بازی‌ مارک ریلنس) طراح و خالق اوسیس، سه کلید را در آنجا مخفی کرده و در مسابقه‌ای٬ افراد را دعوت به یافتن سه کلید و سپس بدست آوردن گنج مخفی ای می کند که به شکل تخمی طلایی است و با یافتن آن، افراد می‌توانند به این جهان مسلط شوند. در این میان پسر جوانی به نام وید واتس (با بازی تای شریدان) که یتیم و فقیر است، در این دنیای مجازی تلاش می‌کند تا سه کلید و در نهایت گنج مخفی را پیدا کرده و به جایزه هنگفت آن دست پیدا کند. اما روند داستان فیلم دارای پیچید‌گی‌های زیادی است.
در اوایل فیلم می‌بینیم «وید واتس» در «اوسیس» می‌تواند برای خودش آواتاری با عنوان «پارزیوال» انتخاب کند و حالت‌های مختلف به خود بگیرد و حتی جزییات آن را به دلخواه تغییر دهد. این امکان برای شخصیت های آواتاری دیگر نظیر آرتمیس ، ایچ، دایتو و نینجا شو، دیگر افراد موثر در داستان فیلم، نیز فراهم است. در نگاهی فرعی‌تر آنها با کار در دنیای مجازی قصد دارند ثمره‌ای بدست آورند تا در دنیای واقعی و مادی استفاده کنند. مثلا یک بچه به دلیل اینکه در دنیای واقعی اسباب بازی ندارد، راضی شده به آنجا برود. یا خانمی که از شرایط جسمانی خوبی برخوردار نیست، با انتخاب آواتار دلخواه خود، در اوسیس مورد توجه واقع می‌شود. در داستان فیلم‌های دیگری نظیر «شکل آب» و «آواتار» نیز همینطور است. در آنها هم افرادی که در دنیای مادی و حقیقی محدودیت‌ و یا معلولیت‌هایی دارند، در پی تعامل با موجودات غیر مادی و یا جهان غیر مادی دارای جایگاه ویژه‌ای شده و تبدیل به اَبَر قهرمانان دنیای دیگر می‌شوند.
«وید واتس»، نقش اول این فیلم که ابتدا چندان اهل کار گروهی و خانواده نیست، در ادامه فیلم به این موضوع جهت دیگری داده و گروهی ۵ نفره (دختری به نام آرتمیس، مردی با هیکلی تنومند به نام ایچ، سامورایی دایتو و نینجا شو) تشکیل می‌دهد. نکته مهم این است که ابتدا گروه در «اوسیس» شکل می‌گیرد و به تبع در واقعیت رابطه‌شان ادامه پیدا می‌کند. در ابتدا «وید واتس» برای جبران کمبودهایش در دنیای حقیقی، کنجکاوی و هیجان وارد بازی می‌شود و می‌خواهد مسابقه‌ای که «جیمز هالیدی» یعنی خدای «اوسیس» که مدتی قبل مرده است، به راه انداخته را دنبال می‌کند. اما «آرتمیس» که در دنیای واقعی دختری است که ضایعه‌ای در صورتش دارد، برای انتقام مرگ پدر شکست خورده‌اش و به قصد براندازی، پا به «اوسیس» می‌گذارد. ممارست و کوشش زیاد در نقطه‌ای این دو شخصیت را با یکدیگر پیوند می‌دهد.
گروه پنج نفره، طی ماجراهایی با شرکت در رقابت تنگاتنگی، کلیدها را به دست می‌آوردند. پیام کلید اول، حرکت در مسیر عکس دیگران و عدم نیاز به تبعیت از قواعد عادی است. پیام کلید دوم، عدم تعلل در عشق ورزی است. پیام کلید سوم، در لحظه بودن و در جریان بازی بودن است، هدف بازی کردن است و نه، رسیدن به نتیجه نهایی.
در مقابل «پارزیوال» و گروهش، یک شرکت سازمان یافته با نام «آی او آی» به دنبال سیتره بر این دنیا هستند. شرکت سازمان یافته‌ای که مدیریت آن به دروغ ادعا می‌کند در خلق «اوسیس» نقش چشمگیری داشته است. آنها دومین شرکت بازی سازی محسوب می شوند که به دنبال به دست آوردن مالکیت «اوسیس» و تبدیل شدن به قدرت مطلق در دنیایی هستند که تمام مردم آن، برای فرار از کمبودها و سختی‌های زندگی حقیقی به زندگی در«second life یا همان اوسیس» روی آورده‌اند و به همین منظور ارتشی را فراهم می‌کنند که کارمندان شرکت تنها با شماره اعداد شناخته می شوند و دارای هویت مستقلی نیستند و به آنها «شی شی» گفته می‌شود که در نهایت شکست می‌خورند.
رییس شرکت «آی او آی» که مالک دو برج (یادآور برج های دوقلو، تجارت جهانی) است، او یک دوست شیطانی نام «آی راک» دارد که مکعبی سفید و جادویی (گوی آسواکس) متعلق به هزاران سال قبل را در اختیار دارد که بر آن طلسم‌هایی خوانده شده است. آنها قصد دارند تا با استفاده از این طلسمات گروه پنج نفره را شکست بدهند با فعال شدن طلسمات یک میدان مغناطیسی بزرگ ایجاد می‌شود که همه چیز را نابود می‌کند، اما «پارزیوال» با فرا خواندن توده آواتارها، علیه سلطه طلبی و انحصار‌گرایی «آی او آی»، آنها را متحد می‌کند. در نهایت «پارزیوال» موفق به یافتن کلید سوم می‌شود و برای آخرین بار و برای گرفتن جایزه نهایی «هالیدی»، خدای مرده اوسیس را می‌بیند. این بار «هالیدی» دیگر با آواتار «جادوگرپیر» ظاهر نشده و بلکه با همان هیات دنیای واقعی خود دیده می‌شود. «پارزیوال» از او می‌پرسد: «تو یه آواتاری؟ یا زنده ای؟» هالیدی در جواب هر دو سوال می‌گوید: «نه» و ناپدید می‌شود و این راز بدون پاسخ، جذاب‌ترین و آزار دهنده‌ترین بخش فلسفی فیلم «بازیکن شماره یک آماده» است.
اعضای گروه پنج که در نهایت پیروز می‌شوند، زندگی دوم یا جهان مجازی را از بین نمی‌برند، بلکه با آرامش بیشتر همان مسیر را ادامه می‌دهند و بیش از نیمی از وقت را به زندگی دوم در «اوسیس» اختصاص می‌دهند. آنها این نتیجه خطرناک را می‌گیرند که دو روز هفته در دنیای واقعی و پنج روز هفته را در «اوسیس» باشند. گویی این فیلم می‌گویند دنیای اصلی همان جهان «اوسیس» است.
فیلم مملو از ارجاعات به فیلم‌ها و بازی هاست. اسپیلبرگ بطور ویژه به دهه ۸۰ میلادی (دوران ریاست جمهوری ریگان) رفته و اشاراتی به بازی آتاری، بتمن، کینگ کونگ، بازگشت به آینده و حتی اَنیمه ژاپنی مشهوری به نام آکیرا، یا فیلم شاخص کوبریک «درخشش» داشته که هرکدام به نوعی در طول فیلم مطرح می شوند.
۳. آواتاریسم مقدمه ورود به زندگی دوم
اَوَتار در آیین هندو به معنی «حلول خدا» بوده و آواتار تجسدی مادی ناشی از به زمین آمدن ایزدان هندو است. در تعریف عمومی نیز کلمه آواتار به معنای حلول خداوند در قالب انسانی و تجسم عامل الهی(منجی) است. معادل این مفهوم در اسلام، مقام خلیفه الهی است و در فرهنگ‌های دینی و معنوی دیگر هم معادل همین مفهوم وجود دارد، اما آواتار مد نظر سینمای غرب دارای مفهومی دیگر و در حقیقت، داشتن جسمی دیگر به شکل و توان دل‌خواه در جهانی دیگر است.
«آواتار» زمانی در دنیای مجازی شکل می‌گیرد که فرد به دلیل محدودیت های اجتماعی، سیاسی و خانوادگی به دنبال مفری برای اعتراض، فراموشی و یا دور شدن از آن می‌گردد.
این مجموعه از رفتارها اندک اندک به شکل گیری شخصیتی غیر از شخصیت اصلی کاربر با شمایل آواتاری وی می‌ انجامد که توسط همان کاربر اداره می‌شود و رفته رفته، وی را دچار اختلال دو شخصیتی می‌کند. او به علایق و رفتارهای آواتارش در جامعه مجازی و در بین دوستان و رفقای مجازی اش بیشتر علاقه‌مند می‌شود تا شخصیت و رفتارهای خودش در جامعه حقیقی که البته و طبیعتاً بخشی از آنها به دلیل محدودیت های اجتماعی و خانوادگی شکل گرفته اند و این آغاز تناقضی درونی است که به بحران‌های شخصیتی و رفتارهای غیر طبیعی، از فراموش کردن زندگی عادی و گذراندن بیش از نیمی از زمان بیداری در فضای مجازی و بازی گرفته تا ناباوری به شخصیت و زندگی حقیقی خود و نفی آن از طریق خود کشی منجر می شود. آواتاریسم تهدیدی بر سلامت روح و روان و اما مقدمه‌ای برای ورود به دنیای بازی‌های رایانه‌ای از جنس «زندگی دوم» و دنیای تصویر شده در «اوسیس» اسپیلبرگ است. بازی‌هایی که تاکنون سبب بروز مشکلات بسیاری در بین کاربران خود نظیر میل به خودکشی، افسردگی، از هم پاشیدگی خانواده‌ها و طلاق از همسر حقیقی برای ازدواج با همسر نادیده آواتاری، درگیری‌های عاطفی و احساسی و رساندن جوانان به پوچی، بیهودگی و خلاء روحی در میان کاربرانش شده است.

 

 

۴.«اوسیس» تصویر یک آرمان شهر
اسپیلبرگ برای به تصویر کشیدن دنیای «اوسیس»، فراتر از نمایش یک بازی عمل کرده و کوچکترین جزئیات را نیز به تصویر کشیده است. دوربین بهترین عملکرد را دارد و این فیلم از حیث بصری بسیار چشم نواز است. به طوریکه عالم «اوسیس»، جهان برتر، تمیزتر، پر جزئیات و جذاب‌تر است. در فیلم اشاره می‌شود که «همه انسان‌ها به خاطر چیزهایی که دوست دارند باشند، به اوسیس می‌آیند، اما به خاطر چیزی که لیاقتش را دارند در آن باقی می‌مانند».
انسان در این عالم خیالی با قوانین جدیدی مواجه می‌شود که در دنیای واقعی وجود نداشته و گاهی عامل محدودیت است. در «اوسیس» می‌توان زمان را جا به جا کرد. قانون جاذبه، دیگر مانند دنیای مادی نیست و همچنین سایر محدودیت‌هایی که در دنیای واقعی وجود دارد، در آنجا کمتر دیده می‌شود. افراد در آنجا لجام گسیخته، اهل سرگرمی و شهوت هستند. آنها با آواتار و تصویر خودساخته‌شان در«اوسیس» معنا و هویت پیدا کرده و بُعدی جدید از زندگی با جسمی مجازی و شخصیت‌های خیالی را شکل می‌دهند.
پیش از این در فیلم «آواتار» ساخته جیمزکامرون، جسم مجازی به گونه دیگری مطرح شده بود. به طوری که شخص همیشه با آواتار خود (جسم غیر مادی) در دنیای دیگری در بهترین حالت غیرقابل تصور خود خواهد بود. به طوریکه فرد زمانی که به آنجا می‌رود، شاهد اتوپیایی (آرمان شهر) است که دیگر تمایلی ندارد که آنجا را ترک کند. اما در «بازیکن شماره یک آماده» اسپیلبرگ فضا به گونه ای است که انسان می‌تواند هم با جسم مادی ساکن دنیای خودش باشد و هم در دنیای مجازی با جسم غیرمادی خود سیر کند. به نوعی شاید بتوان گفت که این فیلم ادامه فیلم آواتار ساخته جیمز کامرون است، با این تفاوت که در فیلم آواتار، انسان با آواتارش به جهانی دیگر می‌رود که هیچ گونه ارتباطی با جهان حقیقی ندارد. اما در فیلم «شماره یک آماده» نگاهی تعاملی و رفت و برگشتی میان دنیای مادی و زندگی دوم جاری است که البته کارگردان نتوانسته توازنی مناسب میان دنیای مجازی و دنیای واقعی ایجاد کند.
کاراکترها و نمادهایی که در اوسیس استفاده شده، یادآور دنیای جنیان با گوش‌هایی کشیده، استفاده از طلسمات، دو برج معروف در نماد فراماسونرها و تخم بیضی شکل طلایی مقدس در بین ایلومیناتها است. موضوعاتی از این قبیل، فیلم را از دایره صرفاً سرگرمی خارج کرده و به نظر می‌رسد که رقابتی در بین دو گروه فراماسون‌ها و ایولومینات‌ها وجود دارد که هر یک سعی در کنترل جهان پیش روی بشریت، یعنی زندگی دوم (second life) در سال‌های آینده را دارند و در این میان گروه ایلومینات‌ها این وعده را می‌دهند که اگر قدرت را در دست بگیرند، زندگی مناسب و ملایمی را برای مردم ایجاد خواهند کرد و برای رها کردن انسان‌ها از خطر تسلط فراماسون‌ها بر آینده بشریت، نیاز به کمک عمومی مردم دارند.
به نظر می‌رسد در بازنگری فکری جدیدی که در فلسفه غرب به راه افتاده، با انعطاف پذیری سعی شده تعامل و پل ارتباطی ملموس‌تری میان دو دنیا ایجاد شود. به عبارت دیگر، نمی‌توان انسان را مجبور به بودن در پوسته آواتاری و یا جهان مجازی کرد و به او باید اجازه حیات در دنیای مادی را نیز داد. از سویی دیگر فیلم انسان را به همراهی با آواتاری دعوت می‌کند که افعالش در دنیای مادی او موثر باشد. هر چند که در نهایت فضای اصلی و غالب بر دنیای مادی همان «اوسیس» یا جهان مجازی است.
۵. پناهگاه و معبد پایانی
فضای سایبری، بستر شکل گیری یک زندگی دوم (Second Life) را به موازات زندگی نخست(First Life) فراهم می‌کند. حضور بسیار زیاد افراد در فضای زندگی دوم به دلیل جذابیت ذاتی تخیل و زندگی در دنیایی دیگر موجی از انحرافات فکری و عقیدتی برای بشر را به وجود آورده است. حرکت انسان از من حقیقی به سمت من مجازی موجب دور شدن بشر از حقیقت خود شده و این نکته دقیقاً نقطه اصلی انحراف بشریت است. موضوع زندگی دوم تنها به شبکه‌های مجازی و سایت‌هایی مانند فیسبوک و توئیتر ختم نمی‌شود، بلکه ابعاد بسیار گسترده‌تری پیدا کرده است، این مقوله در کشور‌های توسعه یافته به مراتب از کشور‌های در حال توسعه پر رنگ‌تر است. از این حیث باید با تبیین دقیق و همه جانبه ابعاد زندگی دوم از خطرات در پیش روی آن کاست. زندگی دوم هر لحظه ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گیرد و تعداد بیشتری از انسان‌ها را مجذوب خود می کند. امروزه در کشورهای مدرن، زندگی در فضای سایبر یا همان زندگی دوم محدود به ارتباط های جمعی نیست. در این باره شرکت‌های بسیاری به وجود آمده که با ایجاد فضایی مجازی به افراد حقیقی از پشت کامپیوتر‌هایشان اجازه زندگی در فضای سایبر را می‌دهند. این مقوله به علت پایین بودن سرعت اینترنت در کشوری نظیر ایران به یک اپیدمی تبدیل نشده است، اما در عین حال با ساخت و انتشار بازی‌هایی نظیر «سیمس» (Sims) بسیاری از جوانان و حتی بزرگسالان ایرانی زندگی دوم را تجربه کرده‌اند. در بسیاری از فیلم‌های سال‌های اخیر هالیوود از جمله فیلم «بازیکن شماره یک آماده» انسان به فردگرایی در دنیای مادی و انزوا دعوت می‌شود، یا به بیانی دیگر، در معرض چنین حالاتی قرار می‌گیرد. رابطه افراد مخدوش و فرد‌گرایی، افسردگی‌های گسترده و فراگیری را ایجاد کرده است. این موضوع که ثمره اندیشه‌ فلسفی ۲۸۰۰ ساله در تمدن غرب است. منتج به پناه بردن بشر به فضای سایبر به عنوان یک پناهگاه و معبد شده است. در نتیجه بر مبنای الگوی فلسفه فردگرایی، یک نوع اخلاق وحشیانه‌ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود می‌آید. فردگرایی ارزش‌های اخلاقی را ناشی از اراده انسان می‌داند، بنابراین در چنین نگرشی سود جویی شخصی و تأمین منافع فردی به عنوان یکی از وجوه لیبرالیسم، جایگزین ارزشهای اخلاقی می‌شود. این روند خطرناک، در حوزه جامعه شناختی موجب از‌هم گسیختگی خانواده‌ها شده، به نحوی که اکثر کشور‌های توسعه یافته با بحران کمبود جمعیت مواجهه‌اند. به طوری که فرد تیشه به دست و عینک بر چشم، به ریشه خود چشم دوخته است.