نقد و بررسی سریال پدر

پایگاه خبری نمانامه: سریال «پدر» تازه ترین نوشته حامد عنقا به کارگردانی بهرنگ توفیقی، عاشقانه ترین سکانس هایی را این شبها روی آنتن تلویزیون می برد که در سالهای اخیر به ندرت مشابه آنها را در جعبه جادو دیده ایم.
ساختارشکنی و تلاش برای به تصویر کشیدن بخشهایی از جامعه که تلویزیون کمتر آینه ای برای آنها بوده، در کنار حرکت جسورانه حوالی خطوط قرمز ویژگی هایی است که در آثار عاشقانه تلویزیونی کمتر دیده شده است.
«پدر» روایتگر زندگی حامد پسر مذهبی و سر به راهی است که مثل اکثر متدینینی که سریالها آنها را به تصویر می کشند، از طبقه ضعیف و فقیر جامعه نیست. سرانجام سریالی در سیما ساخته شده که شخصیت کارخانه دار با خانه آنچنانی و زندگی متمولانه اش، فردی ۶ تیغه و آدم بده سریال نیست که بخواهد به مردم ثابت کند با در پیش گرفتن زندگی اسلامی، تنها فقر است که به دست می آورند و ثروت برای شخصیت های منفی است که از راه حرام به دستش آورده اند.
این سریال تصویر مثبتی از یک خانواده غنی به نمایش می گذارد و مذهبی هایی را نشان می دهد که سرانجام کلیشه رایج سالهای سال را در هم می شکنند و خداراشکر نه تنها دستشان به دهانشان می رسند که خیر و نیکوکار هم هستند. تجارت را حتی در سطح بین الملل هم دنبال می کنند و از سوی دیگر حواسشان به مشکلات طبقه ضعیف هم هست.

 

 

«پدر» در بخش هایی از خود نه تنها به خطوط قرمزی که به نظر می رسد بیشتر زاییده خودسانسوری و محافظه کاری سریال سازان است نزدیک می شود بلکه در برخی مواقع از آنها عبور هم می کند؛ در این سریال هم فضایی که گاه در دانشگاه ها برای منزوی کردن افراد مذهبی ایجاد می شود می بینیم، هم شیطنتها و بی پروایی های دختران نسل جدید و هم عاشق شدن و سیر تغییر و تحول یکی از همان دختران.
رفتن سراغ این مضامین به خلق عاشقانه ترین سکانس هایی انجامیده که در سالهای اخیر تلویزیون بی سابقه است؛ لیلا همان دختر بی پروا و بی قیدی که به سادگی از استاد دانشگاه تا هم کلاسی اش را مورد اذیت و آزار قرار می داد، همان بی پروایی را در ابراز عشق خود به حامدی که از تفکر و سبک زندگی دیگری می آید به کار می بندد و مشکلات خانوادگی اش در پناه بردن او به خانواده حاج علی تهرانی موثر واقع می شود.
همواره بهترین آثار نمایشی تاریخ چه در داخل و چه خارج کشور درباره شخصیت هایی بوده که کارهای منحصر به فردی کرده اند و زندگی شان متفاوت با افراد معمولی و روزمرگی هایشان بوده است. مثل کاراکتر حامد که از خانواده ای مذهبی است و طبیعی است که در شرایطی که توسط دخترهای دانشگاه دوره می شود؛ لحظه ای خون به مغزش نرسد و تصمیم غیرمعمولی بگیرد. اگر بنا باشد کاراکترهای آثار نمایشی منطقی ترین و دقیق ترین تصمیمات را بگیرند و کوچکترین اشتباهاتی نکنند، نه شخصیت ها، باورپذیر می شوند و نه درامی شکل می گیرد. بلکه ربات هایی را شاهد هستیم که بر اساس محاسبات ریاضی، جلو می روند.
صحنه پریدن حامد از پنجره طبقه اول به پایین و جنجالی که بعد از آن در فضای مجازی و رسانه ها به پا شد، گرچه قدری با شیطنت همراه بود اما ثابت می کند که «پدر» در همان سه قسمت اول در ابعاد وسیعی دیده شده و نیازی به گذشتن چندین قسمت و تبلیغات متعدد نداشته تا مخاطب جذب کند.
حالا چیزی نزدیک به یک سوم از این سریال گذشته و هنوز ۲۰ قسمت باقی است و گرچه پیش از این سازندگان از عدم پخش آن در ماه رمضان گلایه کرده بودند اما به نظر می رسد «پدر» پتانسیل آن را داشته که در تایمی که شهره به پربیننده بودن نیست، آن هم در شبکه دویی که مطالب بسیاری درباره اینکه تنها مردم سالی یک بار برای «کلاه قرمزی» پای آن می نشینند و بس، مخاطب حداکثری خود را جذب کند و هم موافقان بسیاری داشته باشد و هم مخالفانی که گرچه نقد دارند اما تماشای یک قسمت از سریال را هم از دست نمی دهند و این یعنی کارکرد تلویزیون با وجود این همه رقیب.