نقدی بر فیلم سینمایی «مجبوریم»

به قلم: محمدولی دارابی

نمانامه: درد را از هر طرف که بنویسی، باز هم درد است. اساسا مفهوم درد، از بدو ورود انسان‌ها به جهان هستی آغاز می‌گردد و تا لحظه‌ی عروج از این دنیای فانی، همراه ازلی و ابدی زمینیان است. به‌گونه‌ای که می‌توان گفت درد و رنج، هم‌چون خاک‌و‌آب، جزوی از مواد خلقت انسان‌ها می‌باشد که در فطرت او نهادینه شده است.

پنجمین ساخته‌ی «رضا درمیشیان»، در ادامه‌ی آثار دغدغه‌مند و اجتماعی وی می‌باشد که سوژه‌ای تکان‌دهنده و کمترپرداخت‌شده در بطن جامعه پایین‌شهری را دستمایه داستانش قرار می‌دهد. «مجبوریم» فیلمی تلخ، گزنده و مطلقاً سیاه است که به‌طرزی شفاف و مستقیم، فلاکت پیرامون انسان‌های فرومایه را به تصویر می‌کشد. فلاکتی که از فقر سرچشمه می‌گیرد و در پی آن، موجبات شکل‌گیری نابه‌هنجاری‌هایی مشمئزکننده را فراهم می‌کند.

«مجبوریم»، یک رئالیسمِ اعتراضیِ تلنگرآمیز با چاشنی استیصال و اضمحلال افراد بی‌خانمان است که به‌نوعی، آن را تریلر قضایی/ دادگاهی هم می‌توان اطلاق کرد. داستان فیلم، روایتی از سرگذشت سه زن با جایگاه‌های اجتماعی متفاوت است که برحسب شرایط، قصه‌شان با هم آمیخته می‌شود و درام فیلم را به موازات تشکیل می‌دهند.

درمیشیان سعی کرده نسبت به سایر آثارش پا را یک قدم جلوتر بگذارد و علاوه بر پرداخت و نمایش یک معضل دردناک، به تقابل انسان‌ها با یکدگیر هم بپردازد. هم‌چنین فیلم‌ساز با گنجاندن خرده داستان‌های متعدد، فرصت را غنیمت دانسته و بی‌محابا و به زبان سینما، راوی بخشی از آشفتگی‌های این جامعه زه‌وار دررفته شد.

«مجبوریم» در ظاهر هم تفاوتی با آثار قبلی درمیشیان ندارد و طبق فرم معمول سینمای او، همان فاکتور‌های محتوایی و بصری را تکرار کرده است. ساختار مستندگونه داستان از حیث پرداخت جسورانه به آسیب‌های اجتماعی افزون بر ریتم تند تصاویر، بن‌بست‌های داستانی، زوم‌های تاکیدی، پن‌های شتابی، کلوزآپ‌های پرتنش و تم رنگی بی‌روح فیلم، از تمهیدات قابل‌توجه فیلم‌ساز است که مخاطب را در موقعیتی استرس‌زا و تشویش‌کننده قرار می‌دهد.

موسیقی پرحجم «کیهان کلهر» هم کمک شایانی به فضاسازی غم‌ناک فیلم کرد و باعث می‌شود اکثر مخاطبین تا پایان تیتراژ، به پرده نقره‌ای سینما خیره شوند و به فکر فرو روند. برخلاف انتظار زیادی که از بازیگران باتجربه بود، اما نتواستند هنرنمایی‌های مطلوبی از خود به نمایش بگذارند و ایفای نقش چشم‌گیر، واقع‌گرا و گیرای دو بازیگر جوان‌تر و کم‌تر شناخته‌شده، «مجتبی پیرزاده» و «پردیس احمدیه»، بیش‌تر از سایرین جلب توجه کرد.