محمدحسن بدیع سراینده قصیده وطنیه

به قلم: سید محمدباقر برقعی

□  محمّدحسن بدیع (نصرت‌الوزاره)، فرزند محمّدرضا بهبهانی، در سال ۱۲۵۱ هجری‌شمسی علوم ادبی و عربی را در زادگاه خود (کاظمین) فراگرفت و با زبان فرانسه آشنایی یافت و در اوان پیدایش مشروطیت مقالات و اشعار تند و مهیجی در روزنامه‌ی حبل‌المتین نگاشت و در بصره به تشکیل جمعیت ایرانیان پرداخت. وی پس از خلع محمّدعلی شاه و اعلام مشروطیت، جشن باشکوهی برپا کرد.

بدیع در سال ۱۲۹۹ خورشیدی به ایران آمد و به سمت کنسول‌گری ایران در کربلا، بصره و بغداد و سپس هرات و بیروت، منصوب و به کار مشغول شد. او در سال ۱۳۱۶ خورشیدی به دنبال سکته درگذشت. بدیع شاعر توانمندی بود که دیوان اشعارش به سال ۱۳۳۲ هـ.ق در بمبئی به چاپ رسیده است. او غالباً «بدیع» یا «حسن» تخلّص می‌کرد و در نمونه‌هایی از اشعارش به نقل از حبل‌المتین چاپ کلکته درج شده است. از دیگر آثار بدیع می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد:

۱ـ دستور زبان فارسی؛

۲ـ تاریخ بصره؛

۳ـ سرگذشت شمس‌الدّین و قمر (رمان)؛

۴ـ داستانِ باستان (رمان درباره‌ی زندگی کوروش بزرگ)؛

۵ ـ داش مشتی در پاریس (ترجمه از فرانسه).

اینک قصیده‌ی وطنیّه‌ای را که از آثار محمّدحسن بدیع است و به غلط به‌نام ادیب‌الممالک فراهانی مشهور شده است و نخستین‌بار در نشریه‌ی حبل‌المتین کلکته چاپ شده است، به شما علاقه‌مندان به وطن تقدیم می‌کنیم:

تـا کـی ای شـاعـر سخن‌پرداز
مـی‌کـنـی وصفِ دلبران طراز
دفـتـری پـر کنی ز موهومات
کـه مـنـم شـاعـر سخن‌پرداز
ذم مـمـدوح گه کنی ز غرض
مـدح مـذمـوم گـه کنی از آز
از پـی وصـف یـار مـوهومی
گـاه اطـنـاب، گه دهی ایجاز
گویی ای رشک دلبران طراز
خـوانـی ای قبله‌گاه اهل نیاز
طره‌ات در مثل بود طرار
غمزه‌ات در صفت بود غماز
متماثل بود رخت با ماه
متمایل قدت بود از ناز
تلخ از حسرت تو شد کامم
فاش از محنت توام شد راز
از فراقت در آتش حسرت
چند باشم همی به سوز و گداز
این‌ سخن‌ها اگر بری بازار
نخرندش ز تو به سیر و پیاز
می‌نگویی چه ژاژخای بود
که به میدانش آوری تک و تاز
غصه‌ی قیس و قصه‌ی لیلی
حرف محمود و سرگذشت ایاز
بگذر از این فسون و این نیرنگ
دیگر از این قِبَل فسانه مساز
گر هوای سخن بود در سر
از وطن لااقل سخن گو باز
هوس عشق‌بازی ار داری
با وطن هی قمار عشق بباز
از وطن نیست دلبری بهتر
به وطن دل بده ز روی نیاز
شاهدِ شوخ دل‌فریبِ وطن
با رقیب خطر شده هم‌ساز
در اصول ترقیات وطن
شعرگو، برگزیده و ممتاز
تا به کی در جهالت و غفلت
نشناسی نشیب خود ز فراز
هست ایران میان آن‌همه‌ خصم
صعوه‌ای در میان گله‌ی باز ■