فیلترینگ، خروجی یک سیاست غلط!

 

پایگاه خبری نمانامه: در کشور ما اگر از فردی سوال شود که فیلترینگ چیست، نخستین تصویری که در ذهن او نقش می بندد سیاست های کنونی  نظام  است. این تصویر ذهنی، مخرب ترین آفتی است که می توان از خروجی یک سیاست در ذهن مردم ایجاد کرد!

سوالی که مطرح است این است که  آیا ما در مقابل توسعه فن آوری مقاومت می کنیم یا فن آوری در مقابل ما؟

اگر غیر این دو موضوع است پس تقابلی است که بین مردم و نظام به وجود آمده است و باید یکی بر دیگری مغلوب شود. تقابلی که از جانب مردم به لجاجت با چنین سیاست هایی شکل یافته و از طرفی باز هم لجاجتی بین مدیران کشور با مدیران فن آوری غیر بومی!

پیچیدگی این موضوع برمی گردد به ذهنیتی که می کوشد به مردم هشدار بدهد فکر مستقلی قرار است بر مردم چیره شود. چنین فکری اگر چه ممکن است راهکار اصلی را در قطع وابستگی تشخیص داده باشد و لو تا زمانی که یک طرفه به قاضی برود هر چه قدر نیز کارش صحیح و درست باشد راه نفوذ، بدبینی و تحقیر کردن ملت را برای دشمن باز می کند

دشمن در کمین چنین سیاست هایی نشسته است تا به آن چماقی درست کند و بر سر مردم بکوبد و بگوید اگر سر سوزنی نظام برای رای شما ارزش قائل بود نظر خود را بر دیدگاه و خواسته شما ارجحیت نمی داد!

پس نتیجه می گیریم این تقابل از هر سمت و سوئی که پیاده شود به نفع دشمن است. چرا که دشمن دنبال واژه هایی است که به آن جمله درست کند. تبعیض ، نقض حقوق بشر و هزار بهانه دیگر که این کشور را در مجامع بین المللی در تنگنا قرار بدهد … دشمنی که همه توان خود را بسیج کرده است تا شکاف حاکمیت را با مردم عمیق تر کند…

نکته دیگر انتخاب یک عنوان روی چنین سیاستی است. در هر صورت دولتمردان می بایست این اقدام خود را تحت یک اسم معرفی کنند. اما واقعا چه عنوانی می توان روی این سیاست گذاشت؟

«طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای‌مجازی» چه مفهومی برای یک نوجوان ۱۵ ساله دارد؟ آیا محدود کردن دایره ارتباطات صیانت از حقوق مردم است؟  آیا این سیاستی است که منافع نظام را تامین می کند یا منافع ملی را؟

در حقیقت خود مسئولین نیز با اجرای چنین سیاستی درست و دقیق نمی دانند که با این اقدام تحت هر نام و عنوانی فقط فاصله خود را  با مردم بیشتر می کنند.

آنها فیلترینگ را ناشی از ضعف مدیران کشور می دانند که در برابر توسعه فن آوری مقاومت می کنند‌. آنها چنین اقدامی را فقط به صرف بقاء حاکمیت تلقی می کنند. آنها اراده خود را در برابر اراده نظام کوچک و حقیر می دانند.

مشکل سیاست های حاکمیت در این است که قبل از آغاز در پایان به اشتباهات خود پی می برد. مشکل حاکمیت در این است که با مردم به اعتدال رفتار نمی کند و نظر خود را با نظر آنها در یک جوی قرار نمی دهد.

باید اعتراف کرد اگر نظام  منافع خود را با منافع مردم جدا کرده باشد به تنگنایی رسیده ایم که عبور از آن تقریبا شبیه یک معجزه است…