علیرضا خمسه؛ یادداشتی برای بهرام بیضایی

قبل از هر مطلبی به سهم خودم تولد آقای بهرام بیضایی را به ایشان و خانواده شان و همینطور به علاقمندان آثارشان تبریک و تهنیت عرض می کنم. امیدوارم ایشان سالها سلامت و پایدار باشند و با خلق آثار جدید راهی را که حدود نیم قرن پیش بدرستی آغاز کردند با توانایی و پویائی ادامه دهند.

خاستگاه آثار بهرام بیضایی نه فقط ادبیات و یا تئاتر، بلکه تار و پود سرزمینی است که قرن ها در فراز و فرود تاریخ با نیش و نوش حوادث از روشنایی به تاریکی و از تلخی به شیرینی رسیده است و طبعاً در این مسیر، پیکره ای از پیچیدگی های روانشناسی و جامعه شناسی و فرهنگ یافته است. این پیکره منشورگونه از هفت سطح برخوردار است که در یک نگاه، تنها یک سطح آن رویت می شود. در بررسی آثار بهرام بیضایی به رگه هایی از همه این پیچیدگی ها برمی خوریم که مجموعاً حجمی را تشکیل داده اند و همچون منشور چرخان همه رنگ ها را در هم کرده و به رنگ سفید در آورده است.
انتخاب تنها یک اثر از میان تمام آثار نمایشی ایشان کار اگر نگوییم غیر ممکن، کار دشواری است. هر یک از آثار ایشان در بر دارنده مفهومی ارزشمند و به نوبه خود قابل ستایش است. با این وجود نمایشنامه «مرگ یزدگرد» را به دلیل نگاه موشکافانه و چند بعدی به یک واقعه تاریخی و تعمیم تحلیل آن به زمان های مشابه برمی گزینم. از میان فیلم های سینمایی ایشان بهترین گزینه برای معرفی جوهره فکری و باورهای ایشان فیلم «باشو غریبه کوچک» است که بیانیه ای است از نحله فکری مردمان این سرزمین که در طول تاریخ همواره پذیرای اقوام مختلف بوده و با آنان نه چون غریبه بلکه همچون عضوی از پیکره‌ای انسانی رفتار کرده اند. پاسخ این سوال که دلیل دوری از وطن و فعالیت در داخل کشور چه می تواند باشد، بماند برای شاید وقتی دیگر!

پایگاه خبری نمانامه