عروسک‌ها نخستین وسایل ارتباط جمعی بشر!

پایگاه خبری نمانامه: عروسک جزو قدیمی‌ترین دست سازه‌ها و همرازه‌های بشری بوده است و به عنوان نخستین خلاقیت‌های هنری و وسایل ارتباط جمعی و دست‌آوردهای ارتباطی بشر محسوب می‌شود . فرهنگ‌ها زمانی می‌توانند به حیات خود ادامه دهند که پویایی و نو شدن خود را فعالانه دنبال کنند و عدم اتصال و ارتباط با تکنولوژی، دوران مدرن کهنگی را به ارمغان می‌آورد.

اردشیر صالح پور در جشنواره کودک، نیایش و مهر،گفت:به طور کلی عروسک جزو قدیمی‌ترین دست سازه‌ها و همرازه‌های بشری بوده است. این انسان واره‌های کوچک در فرهنگ‌های مختلف گونه‌گونی‌های فراوانی داشته‌اند و به عنوان نخستین خلاقیت‌های هنری و وسایل ارتباط جمعی و دست‌آوردهای ارتباطی بشر محسوب می‌شوند .در زمان‌های بعدی به عنوان پیشگامان هنر تئاتر عروسکی مطرح شدند.

این استاد دانشگاه با اشاره به نقش و حضور عروسک‌ها در تاریخ تفکر بشری، افزود:در ابتدا این عروسک‌ها بیشتر در مفاهیم فکری سهیم بودند اما رفته رفته، بشر، در کنار گرایشات فکری همواره به سرگرمی هم می‌اندیشیده است و عروسک کم کم از کاربرد آیینی به شکل سرگرمی تغییر شکل پیدا کرد.

صالح پور،حضور عروسک‌ها را در زندگی و فرهنگ بدوی کودکان، حضوری چشمگیر و گسترده دانسته و گفت:کودکان با ویژگی‌های خاص تخیلی خود زمینه ارتباط و تعامل با عروسک را دو چندان می‌کند و کودک به همراه این همراز همدل سعی می‌کند زندگی خود را بشناسد و از پس مشکلات روزمره برآید و به نوعی نیازهای روحی و دغدغه‌های خود را پاسخ گوید.

وی با اشاره به تغییر نقش عروسک در تعیین سرگذشت بشر، گفت: بعدها همین عنصر به اسباب‌بازی و وسیله تفریحی برای کودکان تغییر ماهیت داد و به دنبال آن نمایش‌های عروسکی برای جانبخشی به مفاهیم روحی انسان در قالب‌های گوناگون سایه‌ای نخی دستکشی و باتومی و خیمه شب بازی پدید آمد.

این پژوهشگر حوزه عروسکی، در باره عروسک‌های سنتی و نحوه نگرش نوین به آنها گفت: نخستین نگاه باید همواره ما را به حفظ روال فرهنگ سنتی و صیانت آن در همان قالب‌های کهنه و دیرینه وا دارد. همچنین از آنجا که فرهنگ‌ها همواره به شکلی ثابت و ایستا نمی‌مانند، عروسک‌ها نیز مشمول این دگردیسی شده و یقیناً می‌بایست با نوآوری و بدعت بیانگر اصالت‌های فرهنگی هر قومی باشند.

نگاهى نو به دنیاى کودک و تلویزیون

بسیاری بر این عقیده‌اند که عصر جدید را همانطور که عصر فضا، اتم و ئیدروژن می‌خوانند به حق باید عصر ارتباط الکترونیک نیز خواند. عصری که در آن هیچ حادثه‌ای به فضای جغرافیایی محدود نیست بلکه به کل جهان یا دست کم کره زمین تعلق دارد. به تعبیری دیگر، انفجار در زمان و فضا موجبات کوچک شدن گیتی و ملل دور دست را فراهم ساخته است. پیدایی خانواده یا به تعبیری دیگر، قبیله جهانی، با این وسایل نو، تحقق‌پذیر گشته است. این وسایل با خود دنیای نو، ارزش‌هایی تازه و در عین حال اسارت‌هایی جدید به همراه آورده‌اند پس باید فرزندان ما نیز در این دنیای نو نیازها و مسائلی تازه یابند.

همانطو رکه از امکاناتی بی‌سابقه در مقایسه با حیات نیاکان خویش بهره می‌جویند دنیای ارتباطات الکترونیک درمقابل این نسل، چشم‌اندازی نو خلق کرده است. برخلا‌ف اعصار پیشین تنها مدرسه یا به طور کلی سازمان‌های آموزشی انحصار آموختن را در دست ندارند بلکه آموزش در همه جای جامعه به چشم می‌خورد. با ورود به عصر ارتباطات الکترونیک، مخصوصا تلویزیون آموزش صرفا مجرد و دور از واقعیت نخواهد بود بلکه فرآیند آموختن در واقعیت و به همراه آن صورت می‌گیرد.

در این دوره آموزش تنها از راه انتقال دانستن‌ها از طریق گوش صورت نمی‌گیرد بلکه با پیدایی خط و کتابت و سپس ابزار تصویری می‌توان از چندین حس با هم در راه آموزش سود جست. بدین‌قرار، کودکان و نوجوانان درعصر ارتباطات الکترونیک می‌توانند جدی‌ترین و سخت‌ترین محتوای آموزش را در کمال سهولت و تفرج‌فرا گیرند. بدین‌ترتیب ساعات طولا‌نی آموزش کوتاه به نظر می‌آیند و کودک در پایان برنامه‌هایش باز هم ملتهب و تشنه آموزش‌باقی می‌ماند. ضمن اینکه اگر این وسیله ارتباطی به درستی به کار گرفته شود و در خدمت انسان‌ها، مخصوصا کودکان و نوجوانان قرار گیرد، زمان فراغت کودک از بی‌حاصلی خارج شده کارا، بارورو فرهیخته خواهد شد.

پس در عصر ارتباطات الکترونیک هم می‌توان از بروز خلا‌ در زمان فراغت دور ماند و هم سرگرمی‌هایی را در راه گذراندن فراغت قرار داد که جنبه فرهنگی داشته باشند. بدین سان می‌توان گفت نسل جدید غرق در انبوهی از اطلا‌عات و اخبار مجهز به ابزاری، سخت موثرو متمایز از اجداد و پیشینیان خود هستند. آنان نه تنها در راه آموزش، والدین و مدرسه را در اختیار دارند بلکه وسایل آموزشی الکترونیک در تمامی‌ساعات و بدون محدودیت آنان را دربرمی‌گیرند.

آنچه اینجا در توصیف دنیای ارتباطات گفته شده کامل نخواهد بود اگر جهات منفی این عصر و مشکلا‌تی که کودکان در تماس با آن خواهند داشت عنوان شود. توجه وسیع و عمیق کودکان به وسایل ارتباط جمعی به ویژه تلویزیون، موجب می‌شود ساعت‌ها در برابر آن بنشینند و از هر حرکت بازبمانند، این در حالی است که امروزه تمامی‌مربیان بر لزوم تحرک جسمی برای همه انسان‌ها به خصوص کودکان به عنوان عاملی در راه تامین سلا‌مت تاکید دارند.

زمانی که وسایل ارتباط جمعی با انسان‌هایی برخورد می‌کنند که ذهنی پرداخته شده و ساخته شده دارند کمتر می‌توانند بدان رسوخ کنند. زیرا شخص از مکانیسم‌های دفاعی خاص خود برخوردار است. این امر در مورد کودکان مصداق ندارد. ذهن کودک، ساده، فاقد شبکه به هم پیوسته‌ای متشکل از اندیشه‌ها و باورهاست. در تماس کودک با تلویزیون بیشتر از همه مادران گله دارند که فرزندانشان چنان غرق در تماشای فیلم‌های تلویزیونی هستند که کار مدرسه را به فراموشی می‌سپارند. کار مدرسه قربانی فراغتی جذاب‌تر می‌شود که کودک از طریق تلویزیون بدان دست می‌یابد.

همین امر یعنی جذب سخت کودک توسط تلویزیون از طرفی کوشش والدین جدا ساختن وی از این وسیله موجبات بروز تنش را در خانواده فراهم می‌سازد. تلویزیون که زمان فراغت کودکان را تسخیر نموده است دو فرآیند را موجب می‌شود: از جانبی کودکان ما با دیدن برنامه‌های آن خود را با قهرمانان نمایش هم هویت می‌کنند و از جانب دیگر به فرآیند پیچیده فرافکنی دست می‌زند. بدین‌سان کودک خواسته‌ها، آرزوها و امیالی را که در دل دارد ولیکن جرات اظهار آن را ندارد از طریق تلویزیون در خارج مجسم می‌دارد و این امر به نظر ارسطو به نوعی پالا‌یش روانی منتهی می‌شود. پس به طور قاطع می‌توان گفت هیچ گاه در تاریخ جامعه انسانی این چنین انسان‌ها در معرض انبوهی از پیام، اطلا‌ع و خبر نبوده‌اند.

وسایل ارتباط جمعی موجب شدند که در آغاز گوش انسان‌ها (با رادیو) و سپس چشم و گوش با تلویزیون چنان بردی ‌یابند که پیام‌هایی را از هزاران کیلومتر دورتر بشنوند و ببینند. حاصل این انقلا‌ب تکنولوژیکی، انبوهی از پیام است که در یک آن انسان‌ها را دربرمی‌گیرد. اگر در گذشته برای شنیدن یا دیدن پیام، انسان‌های بسیار از یکدیگر سبقت می‌گرفتند، حالا‌ چنین نیست این پیام‌ها هستند که معلق در هوا و در جست و جوی شنونده‌اند.

با این تفسیر این کودکان هستند که هر روز در میان بمبارانی از پیام و خبر دست و پا می‌زنند. بدین‌ترتیب می‌توان گفت عدم استفاده درست از تلویزیون و نداشتن فرهنگ مناسب برای بهره‌برداری از آن باعث کاهش تحرک، تاثیرپذیری مفرط، تعدی به حریم آموزشی کودک و تنازع درونی خانواده می‌شود.

آنچه بر اهمیت این بحث می‌افزاید کار رویکرد و توجه کودکانی جامعه‌مان در ارتباط با این وسیله ارتباط جمعی است در کنار اثرات و تبعاتی که برشمردیم، لا‌زم است بدانیم: انحصار تلویزیون می‌تواند به معنای تاثیر بی‌رقیب دست‌اندرکاران این وسیله ارتباطی بر کودکان باشد و در نتیجه یک گروه اجتماعی تمامی‌ابعاد ذهن کودکان را از آن خود می‌سازد. گرایش مفرط کودکان به تلویزیون، گرایش اندک آنها را به رادیو، تئاتر، سینما، کتاب و مطبوعات سبب می‌شود. تک‌بعدی بودن کودکان در مقابل و وسایل ارتباط جمعی پدیده مطلوبی نباشد. عدم ورود کتاب، مجله و سایر وسایل مکتوب ارتباطی، کودکان را از دیگر چشمه‌های جوشان فرهنگ جدامی‌سازد. به خصوص که این سال‌ها بهترین فرصت در راه ایجاد رابطه عاطفی بین کودک و کتاب است. باید خواندن کتاب یکی از مهمترین شیوه‌های گذران فراغت کودکان امروز و بزرگسالا‌ن فردای جامعه باشد.

کودکان و رسانه‌های جمعی

وسایل ارتباط جمعی مهمترین شاخصه جامعه مدرن به شمار می‌آید و شامل رادیو، تلویزیون، نشریات و… می‌باشد. در این میان نقش رسانه‌های تصویری به خصوص تلویزیون نسبت به سایر رسانه‌ها برجسته‌تر است و در مقایسه با دیگر رسانه‌ها از مطلوبیت بیشتری برخوردار است، این امر به خصوص، بیشتر آنجا تحقق مییابد که کودکان به عنوان متقاضیان جدی برنامه‌های تلویزیون مطرح باشند.

البته رسانه‌های نوشتاری هم در اطلاع‌رسانی و رشد استعداد کودکان مؤثر و مفید می‌باشند. یکی از مهم‌ترین کارکرد رسانه‌ها، کمک به روند فرهنگپذیری است. فرهنگپذیری، عبارت است از، جریان انتقال اندیشه‌ها، هنجارها، باورها، معیارها و نمونه‌های رفتاری موجود در فرهنگ جامعه به افراد آن. نهاد خانواده و سپس نهاد تعلیم و تربیت، اولین مراکز انتقال مفاهیم فرهنگی به کودکان می‌باشند. با توجه به اهمیت و نقش رسانه‌ها، روانشناسان هر یک از جنبه‌ای مختلف، محتوای رسانه‌ها را مورد مطالعه قرار داده‌اند.

با تأثیرهای شناختی رسانه‌ها، می‌توان گفت که رسانه بر الگو‌های رفتاری افراد به شدت تأثیر می‌گذارد و در رابطه با سلامت روانی و اخلاقی فرد و سازگاری وی با جامعه اثرگذار است.