عبدالباقی خان چهاردولی

 

نمانامه: نخستین باری که کتاب گرد کرد نوشته استاد اردشیر کشاورز را مطالعه می کردم با سرداری آشنا شدم به اسم عبدالباقی خان چهاردولی، مردی از دیار کرمانشاه و منطقه سنقر و کلیایی که در قلعه شورجه پناه گرفت و  بر علیه حکومت دست نشانده انگلیس با چند تن رعیت که تا به آن روز جز داس و تبر وسیله ای برای دفاع نداشته بودند راه مبارزه را انتخاب نمودند.

عبدالباقی خان در جنگ قبل با قوای دولتی احمد شاه به سرکردگی عبدالحسین میرزا فرمانفرما پیروز میدان شده بود و حالا در نبردی دیگر با نیروهای کمی که داشت و کثرت لشکری که مجهزتر از قبل، از تهران به سمت او سرازیر شده بود. محکم و مقاوم انتظار می کشید.

جنگ در یک روز زمستانی سرد و برفی سالهای اواخر مشروطه که زبانه آتش آن داشت در کرمانشاه فروکش می کرد درگرفت و با وجود مقاومت آزادی خواهان روستای چهاردولی که به حمایت از عبدالباقی خان کمر به مبارزه علیه حکومت قاجار بسته بودند، نیروهای فرمانفرما قلعه را به توپ بستند و عبدالباقی خان را بعد از دستگیری به طرز ناجوانمردانه ای تیر خلاص زدند. شاید همه عمر مبارزه عبدالباقی خان کمتر از چند روز یا چند هفته بود. ولی نام او تا ابد بر تارک تاریخ ثبت شد.

گذری به تاریخ کرمانشاه

تاریخ کرمانشاه را می بایست از عهد قاجار به بعد بیش از همه دورانی که داشته است مورد کنکاش و بررسی قرار داد. چرا که در این مقطع تاریخی کرمانشاه دستخوش حوادث و تحولاتی شد که تاثیرات آن سرنوشت ایران و شاید نظم جهان را تعیین می کرد. به همین دلیل گره های زیادی در این برهه تاریخی وجود دارد که هنوز به درستی مورد بازبینی واقع نشده و همچنان مبهم و کور مانده است.

یکی از این گره ها که تاریخ نگاران غیر بومی کرمانشاه به بیان آن تردید داشته و شاید اگر این معمای لاینفک حل می شد برای خیلی از ابهامات دیگر نیز پاسخی یافت می شد این است که نقش کرمانشاه در قیام مشروطه تا چه حد موثر و سرداران آن قیام تا چه میزان به مردم و مشروطه وفاداری داشته اند؟

اساس این ابهامات بی توجهی دولت بعد از انقلاب ۵۷ به تاریخ کرمانشاه است. چرا که هنوز نظام بعد از انقلاب جهت گیری خود را با وقایع مهمی که در دوران مشروطه در کرمانشاه اتفاق افتاده است را مشخص نکرده و گواه  امر این است که هیچ گونه فیلم تاریخی چه در قالب مستند و یا سریال در مورد قیامهای کرمانشاه و شخصیت های تاثیر گذار آن چون یارمحمدخان کرمانشاهی ساخته نشده است. و مضافاّ بر اینکه در طول این چهار دهه میدان یا معبری به نام سرداران این جنبش در کرمانشاه نامگذاری نگردیده و همه این موضوعات اساس ابهامات امروز شده است.

با وجود کتابهای مهمی که توسط نویسندگان و اساتیدی چون اردشیر کشاورز، محمدعلی سلطانی و  دکتر علی اکبر نقی پور و دیگر شخصیتهای مهم کرمانشاهی که آثارشان مورد تایید نظام واقع شده است هیچ یک از کارگردانهای بنام و یا تهیه کنندگان این حوزه مبادرت به طرح چنین مبحثی در سینما و تلویزیون ننموده اند.

اما چیزی که همه تاریخ نگاران را به این امر مهم واقف نموده، وابستگی مردم این ناحیه به خاک ایران بوده است و در هیچ مقطعی از تاریخ نشانه ای از خواهان تجزیه و جدایی از خاک ایران از سوی مردم و سرداران این منطقه به چشم نمی خورد و همین امر سند موثقی است که به همه ابهامات و فرافکنی ها پاسخ دهد.

بارها و باعناوین مختلف قیام سرداران بزرگی چون ستارخان و باقرخان در قاب تلویزیون به نمایش در آمده است. در حالی که اگر به همه تاریخ قیام مشروطه توجه کنیم ردپای یارمحمدخان کرمانشاهی و دیگر یاران وفادارش را در کنار ستارخان و باقرخان مشاهده می کنیم.

مهمترین بخشی که به آن بیش از همه اجحاف شده است زمانی است که تبریز توسط نیروهای وابسته به محمد علی شاه به محاصره می افتد. متاسفانه خیلی از پژوهشگران بدون تکیه به اسناد معتبری، شکستن محاصره تبریز را منتصب به روسها برای حفظ جان اتباع خود نگاشته اند که طبق اسناد مهمی که موجود است زمانی که یارمحمد خان از جریان حصر مطلع می شود با کمک چند تن از یاران خود شبانگاه به قشون محمدعلی شاه حمله می کند و با بدست آوردن چهار مسلسل اطراف شهر، محاصره را می شکنند.

اینکه استعمار برای محو یا نادیده گرفتن اتحاد ملت ایران از همه زور و توان خود استفاده می کند حق دشمنی خود را ادا کرده است. هدفی است که سالیان سال دنبال کرده و از این به بعد نیز کوتاه نخواهد آمد. اما وقتی دست اندرکاران رسانه ملی که از سرمایه ملت استفاده می کنند و دقیقا در جهت منافع استکبار چنین موضوع مهمی که به قدمت اتحاد ملت ایران برمی گردد از صحنه نمایشی حذف می کنند دو حالت بیشتر نمی تواند داشته باشد؛ یا آگاهی کافی از تاریخ ندارند و یا اینکه هم داستان دشمن هستند…

در هر صورت رفتار مغرضانه تهیه کنندگان چنین فیلمهای ناقض تاریخ که در واقع به حقیقت و عدالت خیانت می کنند هیچ کمیتی در روحیه مجاهدتهای مردم کرمانشاه در دفاع از خاک و میهن خود به وجود نخواهند آورد و فقط بیش از پیش خود را در مقابل تاریخ و ملت ایران قرار می دهند.

بعد از سرکوب قیام مشروطه توسط فرمانفرما در کرمانشاه و ترور یارمحمدخان؛ دولت های دست نشانده انگلیس از قاجار تا پهلوی بیشترین فشار را به مردم این منطقه وارد می کنند. چون منطقه ای بود که با وجود شهادت سرداران آزادیخواهش توسط حکومت های دست نشانده انگلیس آتش زیر خاکستر شده بود!

بخش دیگری از تاریخ که باز هم در نظر مورخین و پژوهشگران نادیده و بی اهمیت جلوه داده شده است ورود ژاک دو مرگان به ایران و دنبال خط سیر نفت و کشف رگه هایی از آن در «نفت شهر» کرمانشاه است. که وقتی بوی نفت به مشام انگلیس می رسد، آغاز دوران فلاکت بار مردم این دیار نیز رقم می خورد و نگاه استعمارگران را متوجه اهمیت سرمایه نفت در این منطقه نمود.