سیاست یا جهان آرایی در فرهنگ کهن ایران!

در فرهنگ ایران کهن به سیاست، جهان آرایی می گفته اند

به قلم: جواد کراچی (نویسنده و مستندساز)

پایگاه خبری نمانامه: طبق سنت دیرینه این دیار، هنرمندان و حکمای ایرانی دربیشتر موارد حتی به دربار پادشاهان نیز راه می یافته اند و از نبوغ آنان به عنوان مشاور استفاده می شده لذا منع کردن آنان از تفکر جهان آرایی و یا سیاسی اندیشی کاری بیهوده است.

همیشه اجتماع و حکومت با هم بوده و جداناپذیر بوده است و خرد، نگهبان زندگی و سامان دهنده و اداره کننده و نظام دهنده اجتماع بوده. چنانچه از واژه جهان آرایی پیداست این تفکر، تفکری همه گیر و جهانشمول بوده و بنی آدم را در بر می گرفته و دارای خصلتی انسانی بوده. این سنت و یا احساس مسئولیت در قبال اجتماع از دیر باز وجود داشته و هنرمندان در هر رشته ای، خود را جزء لاینفک تصمیم گیری در آراستن اجتماع می دانسته اند.

چنانچه مولانا می گوید.

وز قران ( قرین شدن) خرمی با جان ما

می بزاید خوبی و احسان ما.

راستی، چرا راستی، پایه و اساس پیدایش نهاد احسان و خرمی در گفتار و اندیشه است.

راستی، با حق و حقیقت مرتبط است و ورای آنرا می توان دروغ نامید که دور شدن از حق و حقیقت است.

انسان در انجام دادن یک کار نیک است که خود را خوشحال و جان خود را شیرین می بیند و در انجام دادن یک کار غیر انسانی است که خود را تلخ و زندگی را تلخ می بیند.

خرد انسان راهنما و راهگشای اوست و راه های تازه را به او نشان می دهد و پیوند میان مردمان در یک جامعه را قوام می بخشد.

جامعه و حکومت در فرهنگ ایران کهن بر شالوده شناخت خرد انسانها و تازه شوندگی افکار او شکل می گرفته و به همین دلیل درخت سرو که همیشه سبز و مدام نو میشده را نماد فرهنگ ایران دانسته و سرو را اینهمانی با راستی و راستگویی نیز می دانسته اند.

زایش یک حرکت فرهنگی، در جامعه را اگر بر اساس این سبز بودن و تازه شوندگی و راستگویی بیانگاریم. آنگاه پی خواهیم برد که این طرف کله کج نهاده گان❊ در ادامه این راه و روش خود، نتیجه دست آوردشان، ویرانه کردن فرهنگ و خرد این دیار الهی است.

اگر بخاطر بیاوریم در دوران کمونیستی بلوک شرق سابق، سینما و تلویزیون کاملا دولتی بود و بعد از فروپاشی سیستم کمونیستی، نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان.

حال با این پیشگفتار می پردازیم به معضل موضع گیری دست اندرکاران سینمایی که با رانت ها و پول های بیت المال به جا و جایگاهی رسیده اند.

قبل از هر چیز، جایگاه دروغ در این موضع گیری را اگر بررسی کنیم خواهیم دید که این آقایان و خانمهای محترم با ارتزاق و مزایای بودجه های دولتی، نان به خانه برده و در دهان فرزندان خودشان گذاشته اند.

چگونه است که تا دیروز این رفتار، خوب و درست بوده ولی اکنون مدعی و آزادیخواه شده اند و دیگران را سرزنش می کنند. اینجاست که راستی را پایمال می کنند و منافع و موقعیت خود را در راهی دیگر می بینند.

پس، از این راه نمی توانند احسان و شادی را برای مردم بدست بیاورند، چرا که شالوده این تفکر، قرین شدن ریا و دروغ با سهم خواهی انفرادی پیوند دارد.

آزاد اندیشی و انتقادی اندیشیدن رابطه مستقیم با باز داشتن و یا امتناع از تفکر و خرد انسانی دارد. رابطه مستقیم با پوپولیسم و قدرت خواهی فردی دارد.

از وضعیت بد اقتصادی و بی اخلاقی و پایمال شدن حقوق و نبود آزادی… سخن می رانند در حالی که به یمن نزدیکی به مراکز تصمیم گیرنده در این بنیاد و آن سازمان و مرکز است که جاه و جایگاهی یافته و در این زمانه که کشورهای متخاصم مرکز بحران را از قاره افریقا به کشورهای خاور میانه منتقل کرده اند، با محاسبات اشتباه خود، آب در آسیاب دشمنان فرهنگ و کشورمان می ریزند. چرا که اینان از آغاز با جهان ایده آل همیشه متحول شونده و همیشه سرسبز و راست اندیش فاصله داشته و دارند.

رستگاری فکر و اندیشه در نگهبانی از زندگی مردمان، در هر اجتماعی است که راه را بر احسان و شادی همگانی می گشاید. نه منافع و سود فردی و جاه طلبی و شهرت طلبی های کاذب.

چگونه می توان با این وضو به ریای بدی، راه را بر شادی همگانی یافت؟

گیر که خار است جهان، کژدم و مار است جهان

ای طرب و شادی جان، گلشن و گلزار تو کو؟

ای مدد سمع و بصر، شعله و انوار تو کو؟

بهمن ماه ۹۸

❊  نه هر که طرف کله کج نهاد و تند شتافت، کلاه داری و آیین سروری داند.