ستاد امر به معروف هم فیلم می سازد!

به قلم: جبار آذین

نمانامه: در دوران حاکمیت ملوک الطوایفی و هرج و مرج و سلیقه مداری بر فرهنگ و هنر و سینمای بیمار کشور و جولان گروه های وابسته، تعطیل سینما، بیکاری سینماگران و سینماداران و رکود تولید فیلم، نخودی بازی نامسوولان سینما و انواع گرفتاریهای اجتماعی، اقتصادی و معیشتی ملت و تولید فیلم هایی که چندان با محتوا و خوش ساخت نیستند، یک، دو فیلم مدعی طنازی توانسته اند، فروش داشته باشند. فیلم متوسط گشت ارشاد سه و فیلم بد و جیب تماشاگر خالی کن دینامیت از آن جمله اند.

مضمون هر دو فیلم یادشده، اجتماعی، با رویکرد سطحی و هزل مسایل مرتبط با مقوله فقهی “امر به معروف و نهی از منکر”است که در چارچوب قانون جمهوری اسلامی جایگاه مهم دارد. بحث برسر چگونگی امربه معروف و مجریان آن و نقشهای اجتماعی و موافقت و مخالفت و یا انتقاد درباره شکل و اجرا و… آن نیست.

موضوع این است که دبیر ستاد امر به معروف از این دو فیلم به دلیل تمسخر امر به معروف به معاون دادستان شکایت کرده و خواسته است تا معادل فروش آن فیلمها برای ساختن فیلمی درباره امر به معروف و نهی از منکر، پول در اختیار این ستاد قرار داده شود.

با این وصف،چنانچه شکایت دبیر مذکور به نتیجه رسد و سازندگان فیلم های مورد اشاره محکوم شوند، ستاد امر به معروف هم مانند ده ها دستگاه، جریان سیاسی و فرهنگی دیگر که سنخیتی با هنر و سینما ندارند، به جمع فیلمسازان وابسته می پیوندد. تاسف اینکه، در شرایط فروپاشی خانه و خانواده فرهنگ و هنرکشور و مرگ تدریجی سینمای بیمار ایران، مسوولان به جای اینکه در فکر درمان بیماریهای فرهنگ و هنر و سینما باشند و در جهت ایجاد اصلاحات همت کنند، با هر نیت،عزم خود را جزم کرده تا به ملوک الطوایفی و درمان ناپذیری و اضمحلال سینما مدد رسانند.

مشکل سینما و فیلم های مورد انتقاد دبیر ستاد امر به معروف و این ستاد، نبود و یا کمبود و نقص و یا شوخی وسطحی نگری به مساله امر به معروف و نهی از منکر نیست، معضل، سقوط روزمره فرهنگ و هنر کشور و خانواده هنرمندان است، دبیر محترم مذکور هم مانند اهالی هنر و فرهنگ باید بداند که مشکل، ساخت و فروش دو فیلم مورد شکایت ایشان نیست، مساله اساسی نبود و غفلت مسوولان از “فرهنگسازی” و سلطه “فرهنگسوزی” در کشوراست که با احیا و اصلاح فرهنگ و فرهنگسازی، مقوله امر به معروف هم در جایگاه فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی خود قرارمی گیرد.

بنابراین به جای دامن زدن به آشفتگیها و نابسامانی های فرهنگ و هنر وسینما، باید در فکر و اجرای درمان و اصلاح بنیادین و اساسی فرهنگ و هنر و زندگی و معیشت هنرمندان متعهد و راستین و مستقل و اهالی قلم و هنر و رسانه بود.