سالگرد حمید سبزواری شاعر انقلاب

بیست و دوم خرداد سالگرد درگذشت شاعر نامدار معاصر حمید سبزواری است که پدر شعر انقلاب شناخته می شد.
جامعه ما، جامعه سیاست زده بدی شده است. بنا بر این امروز که به خلاف چهل سال پیش، هیجان انقلاب فروکش کرده است، در داوری نسبت به شاعرانی مثل او عدالت رعایت نمی شود. من می خواهم عادلانه و منصفانه قضاوت کنیم.
شما ممکن است با انقلاب موافق یا مخالف باشید. ممکن است از شعر انقلابی خوشتان بیاید یا نیاید. این حق شماست که بر اساس آگاهی، بینش و سلیقه خودتان داوری و گزینش کنید. اما نسبت به شاعرانگی و توان شاعری و تمکن ادبی یک شاعر نباید تحت تأثیر علایق اجتماعی و سلایق سیاسی قرار بگیرید.
حمید سبزواری به راستی یکی از شاعران بزرگ معاصر بود. انقلاب و شعر انقلابی موجب شکوفایی و اشتهار او شد اما اگر هم انقلاب نشده بود و اگر هم شعر انقلابی نگفته بود، باز هم شاعر درجه اولی باقی بود.
من از او خاطرات زیادی دارم. در اولین کتابم که پنجاه و شش سال پیش یعنی در سال هزار و سیصد و چهل وسه چاپ شد، غزلی را به او تقدیم کرده ام. در اولین اتو بیوگرافی ام که چهل و پنج سال پیش در ماهنامه باغ صائب ( به مدیریت خلیل سامانی متخلص و معروف به موج ) چاپ شد. من در آنجا در همان چهل و پنج سال پیش نوشته ام :
” پدرم علاوه بر مزایای علمی، شاعر بود و دیوان شعر داشت. اما مرا به خواندن و نوشتن شعر، تشویق نکرد. در سبزوار چند تن شعر می گفتند که صحبت آنان را غنیمت می شمردم. خاصه از راهنمایی‌های شاعر فهیم آقای حسین ممتحن معروف به حمید سبزواری بسیار سود گرفتم. ”
من این اتوبیوگرافی قدیمی بی نقاب قبل از انقلاب را که از جهت فلسفی بی شباهت به اعترافات سنت آگوستین و المنقذ غزالی نیست، در صفحات پایانی مجله حافظ آذر هزار و سیصد و هشتاد و پنج تجدید چاپ کرده ام. فراجع إن شئت.
در فیلم مستندی که در حیات وی برایش ساختند، من بخشی از خاطراتم از حمید سبزواری را بازگو کردم. اشعار محکمی هم به رسم اخوانیات برایم سروده بود که در مجله حافظ چاپ شد، از جمله این قصیده:
تا از آن گفتار صادق، صدق حالت یافتم
بی تکلف ره به دنیای مآلت یافتم
مردم آزاده را آزاد‌مردان راغب‌اند
شور حالی یافتم تا ز اهل حالت یافتم
سال‌ها دور از تو، نزدیک تو بودم، می‌نهم
شکر این نعمت که انعام وصالت یافتم
راست خواهی پرتو جان صفا بخش تو داشت
آنچه از توفیق ترتیل مقالت یافتم
با تو نرد عاشقی می‌باخت طبعم در خیال
در حقیقت جستم آنچ اندر خیالت یافتم
در شمار نامدارانی به نظم پارسی
زین فضیلت بهره‌مند از دیرسالت یافتم
تا شنیدم از لب شعرت مدیح بوتراب
در جهان حق پرستی بی همالت یافتم
هم در آن فرخنده دفتر کز دل و جان تو خاست
انقلابی را به ملک اعتدالت یافتم
از بر هر نکته‌اش جستم ز معنی توشه‌یی
وز دل هر جمله‌اش زاد کمالت یافتم
خود مگر سکر می و عطر سحر همراه داشت
نشوه‌ی جامی که از شعر زلالت یافتم
بی‌گمان آمیزه‌یی از باور و اعجاز بود
آن فسون کاری که در سحر حلالت یافتم
زان مبارک بهره‌یی کز عترت و قرآن تراست
بی‌نیاز از وصمت مال و منالت یافتم
ساحت اندیشه‌ات تا روشن از مهر ولاست
فارغ از پندار و ایمن از ضلالت یافتم
وز زلال فطرت و حسن سنجی، امین
بهره‌مند از لطف ذات لایزالت یافتم
تازه شد جان حمید از نقش زیبا دفتری
کز نگارستان طبع بی مقالت یافتم

سرود خمینی ای امام ای مجاهد ای رهبر شرف و صدها سرود انقلابی دیگر از اوست. دیوان شعر او هم با مقدمه و تقریظ رهبر انقلاب چاپ شده و به همین دلایل او را پدر شعر انقلاب خوانده اند و او را از چهره های ماندگار معرفی کرده اند و اشعارش را در کتاب های درسی گنجانده اند.
میدانم که اگر اشعارش مطلوب انقلابیون نمی بود، به این اشتهار دست نمی یافت و این همه تجلیل نمی شد اما باز هم بدون ترس از حمله بدگویان و بدخویان می گویم که در قدرت شاعری او شک ندارم و کوبیدن هنر شعر او را از ناحیه مخالفان ، تنها به دلیل اختلاف نظر سیاسی، روا نمی دانم. با فرموده حافظ سخنم را به پایان می برم:
عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
سید حسن امین
رئیس انجمن ادبی ایران