به مناسبت ارتحال علامه حسن زاده آملی

به قلم: پروفسور سیدحسن امین

پایگاه خبری نمانامه: علامه حسن زاده آملی با جامعیتی که در عقلیات و سمعیات و علوم باطنی و ظاهری و بالاخص سلوک معنوی و عرفانی داشت، از افتخارات جهان اسلام در قرن اخیر بود. فرو نهادن کالبد و مرگ صوری و جسمانی او، امری طبیعی و قابل پیش بینی بود و البته جای دریغ و افسوس، اما به حقیقت چنین مرد فردی، زنده جاوید است و نام نامی و أثار ارزشمند وجودی او الی الابد، ماندنی و ماندگار و برقرار و پایدار است.
یکی از بزرگ ترین سعادت های من در زندگی، تتلمذ فلسفه صدرایی در محضر او و مهم تر از آن برخورداری از رهنمودهای آن بزرگ در سلوک اخلاقی و عبادی و عرفانی است.
من در قم و آمل شاهد حالات خوش استاد در نماز و مناجات بودم. شبها کاهی دو به دو او می گفت و می نالید و من می نیوشیدم و اشک شوق می ریختم. سماعی بدون تحرک و ترقص .

شبی را در آمل در خانه او سحر کردم دو به دو

چه مبارک سحری بود و‌ چه فرخنده شبی!

وقتی پس از ملاقات امام موسی صدر در المجلس الشیعی الاعلی در بیروت، به دمشق رفتم و در زینبیه شام شاهد تجسد ارواح و ارتباط با رجال الغیب شدم، حالات غریبم را به او نوشتم. از قم به لندن برایم دستور سلوکی فرستاد که تا امروز هر وقت آن را می خوانم، بی اختیار به گریه می افتم. استاد آن دستور سلوک را خود در ایران در ١٣٧۴ اول بار در کتاب منشیاتش از انتشارات پیام قم چاپ کرد و بعد در کتاب تازیانه سلوک و‌ جاهای دیگر تجدید چاپ شد. خود من هم مستقلا آن را در ماهنامه کلک به مدیریت کسری حاج سیدجوادی چاپ کردم.
من قبل از انقلاب در مجله سخن به مدیریت استاد دکتر پرویز خانلری مطلبی را در تطبیق هفت خوان رستم شاهنامه با اطوار سبعه قلبیه و هفت وادی سلوک عرفانی از قول استاد حسن زاده آملی منتشر کردم. همچنین بعضی از مکتوبات معظم له را با مقدمه ای درخور در همان سال های پیش از انقلاب در مجله وحید به مدیریت زنده نام دکتر سیف الله وحیدنیا منتشر کردم. به این بزرگ بسیار وامدارم . بس کنم. مادح خورشید مداح خود است.
من در ذهن خودم علامه حسن زاده آملی را تکرار وجود ذی جود حکیم حاج ملاهادی سبزواری تصور می کنم، فیلسوفی که در عرفان نظری و عملی هم کم نظیر بود. خداش با انبیاء و اولیاء محشور کناد. ایدون باد!

سیدحسن امین

تهران ۴ مهر ١۴٠٠