ناتورالیسم ( مکتب طبیعی ) چیست؟

پایگاه خبری نمانامه: ناتورالیسم مکتبی است که نه تنها گرایش زیادی به طبیعت و نیرو و آئین آن نشان میدهد ، بلکه بی پرده گردن به”جبر علمی” و “روشهای تجربی” می نهد.

این مکتب زمانی در پهنه هنر و اندیشه اروپا چشم به دنیا میگشاید که دانشهای تجربی و زیست شناسی به سر حد کمال رسیده و سده “داروین” آغاز گردیده است و این جنبش نیز بی اختیار زیر نفوذ همین دانشها و دانشمندان شکل میگیرد.

  ناتورالیسم فلسفی

ناتورالیسم در مفهوم فلسفی به آن رشته از روش های فلسفی گفته می شود که معتقد به قدرت محض طبیعت است و نیروی برتر از طبیعت نمی بیند.

این مکتب معارض با ضرورت اصلِ توجه به هدف ، جهان شناسی و مباحثات اخلاقی بوده و اعتقاد دارد که جهان احتیاج به ، سبب و موجبی فوق طبیعی و حکومت آن ندارد بلکه قائم به وجود خود ، شارح و عامل به ذات بوده و اصل توجه به هدف وجود نداشته و جبری بی هدف و غایت وجود دارد و همه پدیده ها مانند حیات انسانی چه جسمی ، چه نفسانی ، چه اخلاقی و چه معنوی همه از امور طبیعی و قابل نسبت دادن به رویدادهای طبیعی میباشند. و همچنین ارزش های اخلاقی و فعالیت های بشر را می توان بر حسب اصول طبیعت پنداشت بدون اینکه امور به اجازه و تصویب مابعدالطبیعی متوسل باشد و خیر و سعادت بشر بدون اینکه به یک تقدیر مافوق طبیعی احتیاج داشته باشد قابل حصول میباشد .

   ناتورالیسم ادبی   

ناتورالیسم از نظر ادبی بیشتر به تقلید دقیق و موبه موی طبیعت اطلاق می شود، این نوع “ناتورالیسم” دنباله “رئالیسم” شمرده می شود.به عبارت دیگر به مکتبی اطلاق می شود که “امیل زولا” و طرفدارانش پایه و اساس آن را گذاشتند.

در این نوع ادبیات و هنر کوشیده اند روش تجربی و جبر علمی را در ادبیات رواج دهند و به ادبیات و هنر جنبه علمی بدهند. این مکتب نزدیک به ده سال حاکم بر ادبیات اروپا بود (۱۸۸۰-۱۸۹۰) اما به زودی از صورت یک مکتب مستقل ادبی بیرون شد.

در هر حال نمی توان منکر نفوذ آن در ادبیات فعلی آمریکا و اروپا شد، چه عده ای از نویسندگان آمریکایی و اروپایی از آثار پیشوایان این مکتب ملهم شده اند.

از گفته پیشوایان این مکتب به روشنی فهمیده میشود که این دسته از نویسندگان هیچگونه ارزشی برای خیال و احساس و اندیشه نویسنده یا هنرمند قایل نیستند و انسان را موجودی بی اختیار در برابر طبیعت و جبرعلمی میدانند.این نویسندگان در پژوهشهای افسانه مانند خود به “زیست شناسی” بیش از “جامعه شناسی” اهمیت میدهند از این رو افسانه شناسی را با آزمایشهای طبیعی و تجربی یکسان می شمارند. چنانچه “امیل زولا” میگوید : « افسانه ناتورآلیستی آزمایشی واقعی است که داستان نویس با بهره برداری از تجربه های خود روی افراد بشر انجام میدهد.»ناتورالیسم

۱- ناتورالیسم به عنوان یک مکتب ادبی چهارچوب بسیار تنگ‌تری دارد و به مکتبی اطلاق می‌گردد که امیل زولا emile zola نویسنده فرانسوی (۱۸۴۰- ۱۹۰۲) و یارانش در فرانسه بنا نهادند و قریب ده سال (۱۸۸۰ – ۱۸۹۰) بر ادبیات اروپا حاکم بود.

۲- شعار آنها آزادی است . آزادی در همه‌ی قلمروها ، به‌خصوص در قلمرو مذهبی . اغلب آنها اشخاص آزاد فکری هستند و همه اخلاق سنتی را رد می‌کنند . تحول ، بیداری ، زاد و ولد ، زبان باز کردن بچه و بارداری و … اینها کلماتی است که در نوشته های همهِ آنها دیده می‌شود.

۳- این مکتب در عین حال هم انکار است و هم بازسازی . برای ساختن دنیای آینده روی پایه‌های محکم . باید نظامی پیدا کرد که نه نظام محافظه کاری باشد ( که بر تصورات ارتجاعی استوار است ) و نه نظام انقلابیون (‌ که بر تصورات منفی تکیه دارد ).

۴- زولا ناتورالیسم را ناشی از عقاید دیدرو ‌diderot – مدیر دائره‌المعارف معروف فرانسه – می‌داند ( علم‌گرایی ) و معتقد است که دیدرو روش تجربی علوم را به ادبیات وارد کرده است … با دیدرو ، پدر پوزیتییست های امروزی ما روش مشاهده و تجربه‌ی تطبیقی در ادبیات زاده می‌شود.

۵- « کسی که از روی تجربه کار میکند ، بازپرس طبیعت است … رمان عبارت از گزارش‌نامه‌ی تجارب و آزمایش‌هاست » و معتقد بود نویسنده باید تخیل را به کلی کنار بگذارد « سابقا می‌گفتند فلان نویسنده دارای تخیلی قوی است . من می‌خواهم از این پس بگویید :‌ دارای حس واقع‌بینی خوبی است . چنین تعریفی در مورد نویسنده بزرگتر و درست‌تر خواهد بود . موهبت دیدن خیلی کم‌تر از موهبت آفریدن ،در اشخاص مختلف وجه مشترک دارد ».

۶- بدین‌سان ناتورالیست به صورت قیامی علیه پیش‌داوری‌ها و قراردادهای اخلاقی و مذهبی پا به میدان می‌گذارد و سانسوری که جامعه بر بخشی از مظاهر طبیعت و زندگی اعمال کرده است را در هم می‌شکند . از چیز‌هایی سخن می‌گوید و مناظری را تشریح می‌کند که تا آن روز در آثار ادبی راه پیدا نکرده بود و همین مشخصه ، پای‌بندان عرف و عادت و قراردادهای اخلاقی را به خشم آورد و بر ضد خود تحریک کرد .

۷- ناتورالیست ها چیز های ننگ‌آلود ، مضحک ، شرم‌آور و حقیر شدن عشق بر اثر سودجویی را بر کرسی اتهام می‌نشانند و برای نخستین بار عشق به صورت خواست جسمانی و جنسیت به عنوان یک تجربه‌ی مشروع در آثارشان مطرح می‌شود . در این آثار ماجرای اغلب داستان‌ها به صورتی جریان می‌یابد که گویی هیچ‌چیز دیگری به جز پلیدی ، پریشانی ، بی عدالتی و ننگ وجود ندارد .

۸- تصمیم به برملا کردن همه‌ی واقعیت به آنجا میکشد که فقط ابتذال روزمره تحلیل شود . تصمیم به دیدن هر آنچه در انسان هست منجر به این می‌شود که همه‌ی انسان‌ها را به صورت موجوداتی ببینیم که به قول هدایت : همه‌ی آنها یک دهن بودند که یک مشت روده به دنبال آن آویخته و منتهی به آلت تناسلی‌شان می‌شد …

۹- توجه فراوان به اینکه تسلیم خرافات نشویم ، حالت افراطی‌اش عبارت از این است که هر گونه ایمان و اعتقادی را خرافات بشماریم . آزادی تنها برای اینکه یک احساس خود به خودی درونی است انکار می‌شود .

۱۰- با اینکه اکثر منتقدان در آثار زولا تمایل شدیدی به بی‌پردگی و غیر اخلاقی بودن کشف می‌کردند ، خود او روی اخلاقی بودن کارهایش تاکید داشت .

۱۱- برای اولین بار ، ناتورالیست زبان محاوره را نخست در رمان و بعد در تئاتر وارد ادبیات می‌کند . نویسندگان ناتورالیست می کوشند در نقل مکالمه‌ی هر کسی ، همان جملات و تعبیراتی را به‌کار ببرند که خود او ، به کار می‌برد و این یکی از مهمترین جنبه‌های واقع‌گرایی آنهاست .

۱۲- در پایان لازم است به این نکته اشاره‌ای داشته باشیم که اشتباه زولا و اعتماد شدید او به علوم تجربی در واقع اشتباه قرن او بود . قرن نوزدهم از این بابت قرنی عجیب بود . مردم آن زمان ماشین بخار و چراغ گاز را آخرین کشف بشر می‌شمردند .

۱۳- رمان باید پستی‌ها و دورویی‌ها‌ی مزورانه‌ی زندگی اجتماعی را که بر اساس معایب و خودخواهی‌ها بنا شده است نشان دهد . اهمیت و زیبایی رمان بسته به این است که بیشتر به زشتی و بی‌ارزشی دنیا وفادار بماند.