به مناسبت شصت و پنجمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۳۲

 

 

پایگاه خبری نمانامه: دکتر مصدق هیچ کدام از اتهاماتی که اکنون آمریکا به جمهوری اسلامی ایران میزند را نداشت، او شخصی فرهیخته، حقوقدان، روشنفکر و تحصیلکرده فرانسه و سوئیس بود اما چون مصدق به دنبال استقلال ایران و گرفتن حق مردم کشورش بود توسط سازمان سیا با کودتایی شرم آور سرنگون شد…

این یادداشت ها که بصورت  انبوه این روزها منتشرشده  نیت خاص نویسنده «مامور به اقدام به مقایسه ای مع الفارغ » را نشان می دهد که از قضا پرداختن به این موضوع آنهم همزمان با  شصت و پنجمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد مناسب بنظر میرسد :

با پرهیز از ورود به حاشیه ها و رعایت تقدم و تاخر نکته ها، نمونه سئوالاتی که با خواندن مطلب بذهن متبادر میشود چنین است  :

-کدامین فرد از مسئولین دولتی صداقت و عملکردی شفاف مشابه دولت دکتر مصدق از خود نشان داده اند ؟

– آیا همراهی ملت آنچنانکه در آن دوران شهره آفاق بود مگر به ندرت و آنهم صرفا و تا حدودی دردولت میر حسین طی ۴دهه اخیر مشاهده شده است ؟؟

– آیا شادروان دکتر مصدق بدون در آمد نفت و با فروش اوراق قرضه کشور را در دوران سخت آنروزگار و با تدبیر اداره ننمود و اگر مقایسه ای حتی بدون هدف  صورت پذیرد منصفانه است ؟؟

-آیا کوچکترین سوء استفاده از قدرت و امکانات در دوران نخست وزیری این رهبر آزاده و بنیان گذار جنبش عدم تعهد وجود داشت ؟

-آیا برگزاری یا مراجعه علنی به آراء عمومی وانتخاباتی آزادتر از دوران زمامداری مصدق در تاریخ معاصر وطنمان سراغ دارید ؟

-آیا کابینه ای متخصص و منزه و پاکیزه دست تر از دولت ملی پیشوای ایرانیان در دوران معاصر وجود داشته است ؟

-آیا توانمندی مبارزه مصدق با دولت انگلیس و پیروزی اورا در دادگاه لاهه میتوان مورد مقایسه با جهل حاکم بر کشورمان بعد از آن تاریخ مقایسه نمود؟

این اشاره بی مناسبت نیست که :  روشنفکر ترین چهره سیاسی این دولت؛ یعنی جناب ظریف که به شدت درگیر حکومت موازی شده معترض به دخالتهای مختلف بوده و در خلوت بر اصلاح تاکید مکرر دارد.

-ایا صرفه جوئی و رعایت بیت المال را در هییچ  مقطع وزمانه ای مشابه آن دوران سراغ دارید ؟و فساد گسترده بی مانند مسئولین را نادیده انگاشتن شرط قلم فرسائیست ؟

و دهها نکته دیگر که هر انسان آزاده و منصفی به خود اجازه نمیدهد چنین مقایسه ای  مطرح شود، تا آنجا که وانفسای موجود ،به یقین حاصل عملکرد مسئولین فاقد حداقل درایت ، تدبیر  ۴ دهه اخیر به گواه عارف و عامی می باشد و شناخته می شود، که متاسفانه دزدی ، دروغ ، جهل و خیانت از سرو کول آن بالا می رود.

آیا وجدانهای غافل و مغرض با اینهمه وسایل سریع افشا کننده و در بودن نسل جوان میلیونی تحصیل کرده می پذیرد شرایط را با آن روزگار یکی دانست و عملکرد آمریکا و انگلیس با دولت ملی  مستقر در سالهای منتهی به ۳۲ ۱۳ را با این روز گار یکی دانست و با حداقل انصاف آیا این تشبیه  برآمده از استیصال نیست ؟

ماموریت نویسنده متن کوتاه و  پر محتوائی که  آمد، نیز از جمله حیله گری های برخی عوام فریب است که « الغریق یتثبث بکل حشیش » و به یقین با این شگردها آب توبه ای بر ناپاکان مستولی بر مام میهنمان نتوان ریخت .

-از همه اینها گذشته مقایسه ای مبنی بر «مگر مصدق چنین می کرد » که مورد حمله بلوک غرب قرار داشت نوعی تحریف تاریخ است. در آن شرایط بحرانی چگونه می توان، مبارزات دولت ملی که احترام به حقوق جامعه، آزادی انتخابات و احزاب و مطبوعات ، قانون مندی ، غیر وابستگی ، استقلال واقعی و رفاه و آسایش ملت بود و با کابینه ای منسجم ، متخصص و پاکدست در این مسیر می کوشید هم تراز دانست!

به نگارندگان چنین متونی باید گفت در این دوران با اینهمه وسایل ارزیابی و افشاء کننده خدمتها و خیانتها –آیا این تشبیه وهم ترازی می تواند امتیازی بشمار رود  و آیا  در توجیه ناتوانی ها که ملک و ملت را دچار نگرانی و چکنم ساخته و ارزشها و اخلاق را نابود کرده نباید اندکی در تصور ات خود تجدید نظر کرد؟

در پی ساخت وپرداخت  مشابهت هائی از این قبیل بودن عرض خود بردن است و سعی در  القاءاتی به اینگونه آنهم با دریافت حق الکشف ، جسارتی نا بخشودنی  محسوب میشود و مصداق « فاعتبرو یا اولی الابصار »  که ذات نا یافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش ؟