انیمیشن «سیم ششم» به کارگردانی بهرام عظیمی

انیمیشن «سیم ششم» به کارگردانی بهرام عظیمی، نگاهی گذرا ولی پخته به زندگی «غلامحسین درویش» ملقب به درویش خان، هنرمند عرصه موسیقی ایران دارد. درویش خان نوازنده چیره‌دست سه‌تار و تار، شخصی بود که سیم ششم را به تار اضافه کرد که عنوان این انیمیشن کوتاه سه‌بعدی هم دقیقاً به این موضوع اشاره دارد.
سیم ششم به جهت خلق بهتر فضا و تصویر ذهنی مخاطب از گذشته، انیمیشنی سیاه‌وسفید است. با هوشمندی دارای ریتمی تند و بی دیالوگ، یادآور فیلم‌های چاپلین و گاها به سبک و سیاق آن فیلم‌ها، نوشتاری سفید در صفحه‌ای مشکی، کل بار دیالوگ را به دوش می‌کشد.
طراحی و اجرای کاراکتر درویش خان در مقایسه با تصویرهای به‌جامانده از او و آن انبوه سبیل، بسیار هنرمندانه،جذاب، مهربان ساخته‌وپرداخته شده است. غم و شادی و عصبانیت و مهر در صورت کاراکتر به دل می‌نشیند و قابل‌باور است.
بهرام عظیمی خوب می‌داند که پرداختن به تمام ابعاد زندگی شخصی، هنری، اجتماعی یک هنرمند نامی، گاهی در قالب یک فیلم سینمایی، مستند یا تلویزیونی هم نمی‌گنجد. پس باتجربه چندین ساله ساخت انیمیشن، علاوه بر بیان صریح بخش‌های مهم زندگی و داستان، سایر ابعاد شخصیتی و اجتماعی هنرمند را در چیدمان درست صحنه‌ها بیان می‌کند: علاقه درویش خان به گل و گیاه و روحیه لطیفش را با تکرار گلدان‌ها در جای‌جای اتاق شخصی، بالکن، نحوه آبیاری و… همین‌طور نظم و ترتیب و نوآوری‌هایش را بدون توضیح اضافه و درست در همان ابتدا به مخاطب عریان می‌کند.
توجه انیمیشن به جزییات بافت سنتی خانه ایرانی آن دوران مانند چراغ‌نفتی، گرامافون، قاب عکس قدیمی، ترمه، قلیان، علاءالدین، طاقچه، آویزهای دیوار تا ورود به ریزه‌کاری‌های این وسایل مانند نقش قاجار روی قندان و سرویس چای‌خوری و… کلیات بافت شهری مانند طراحی المان‌های شهری آن دوره، اماکن، درشکه، دوچرخه، اسب، ماشین و… تا ریزه‌کاری‌هایی مثل تنوع پوشش رهگذران خانم (چادر و کلاه) نوع پوشش و مدل مو، کلاه و سبیل مردان و… همه نشان‌دهنده تحقیق و بررسی تاریخ، رسیدن به شناخت و سپس شروع به کار طراحان، عوامل و کارگردان فیلم است.
درویش خان ساز هم می‌سازد این را از چوب، ابزار خراطی، کاسه تار، انواع ساز به آویزان به دیوار و … می‌فهمیم اما چیزی در تار کم است چیزی که روزها او را در بالکن خانه و در ساعت مشخصی ناتوان از نواختن قطعه دلخواه می‌کند. اینجا کارگردان عوامل بیرونی را به شکل درست و در جهت کمک به موضوع و فهم دوره وارد می‌کند: شهر و مردم. نمایش شهر و میدان از زاویه بالا و بالکن خانه و ماشینی در کنار درشکه و دوچرخه و… داستان تا آنجا می‌رود که درویش خان، ناتوان، تار را می‌شکند وسیم ششم در اتفاقی به وجود می‌آید.
علاوه بر طراحی درست، کاراکترمادر به لطافت در فیلم گنجانده‌شده مراقبت‌های نامحسوس مادر پشت در اتاق، نگرانی، غمگین شدن، خوشحالی و شادی همراه با رقص با پسرش، دست‌پخت مادر… تصویر آشنای همه ماست.
بعد دیگر درویش خان « عشق» است. همان‌طور که در کار قبلی کارگردان بانام « ماسوله» دیدیم، بهرام عظیمی پرداختن هنرمندانه ولطیف به عشق را استاد است. درویش خان در لوکیشن کاملاً ایرانی طراحی‌شده در حیاط خانه‌ای میان حوض و گلدان‌های کنار حوض، فواره و پنجره‌ای بزرگ در میان کسانی که سیم ششم تارش را مسخره می‌کردند مشغول نواختن تار است … در میان بهت و شرم اطرافیان از شنیدن تبحر و صدای تار شش سیمی او، دختری در طبقه بالای خانه و مسلط به حیاط، با کندن و رها کردن گلبرگی ازگلی آن را به درویش می‌رساند. این نماد تا پایان زندگی درویش خان در جعبه‌ای کنارش حفظ می‌شود.
کارگردان و نویسنده از اجتماع آن دوران نیز غافل نیستند طبق تاریخ، درویش خان موسیقی را از دربار خارج و به میان مردم می‌برد. مصداق انیمیشنی آن شاید برگزاری کنسرتی در گراند هتل است ولی با یک فرق اساسی، این بار زیرکی و تیزبینی کارگردان کنسرت را با تماشاگرانی هم‌عصر و معروف در آن دوره زیست درویش خان برگزار می‌کند مانند: صادق هدایت، پروین اعتصامی، عارف قزوینی، ایرج میرزا، ملوک ضرابی، نیما یوشیج، قمرالملوک وزیری، میرزاده عشقی، ابوالحسن صبا… با همان تصویر آشنایی که از صورت این اشخاص در ذهن داریم و با نیم‌نگاهی همه را از هم تمیز می‌دهیم. موسیقی در این انیمیشن رکن اصلی است که کارگردان با کمک فردین خلعتبری و علی قمصری و از پس آن برآمده است. سینک بودن صدای تار و حرکات منظم دست با کاراکتر، همه عینی و ملموس‌اند طوری که فراموش می‌کنیم انیمیشن می‌بینیم. در آخر به روایتی درویش خان اولین قربانی حوادث ماشینی در ایران است که انتهای اثر به زیبایی و در شب با نورپردازی مخصوص و تنوع سکانس‌ها به نمایش درمی‌آید. هنگام فوت درویش خان روزنامه‌ها نوشتند:« تار مُرد» اما بهرام عظیمی، با ساخت و پرداخت این انیمیشن، ساز و هنرمندان این بخش از تاریخ را برای مردم، دوباره زنده می‌کند. این اثر آخرین بار در باکس فیلم‌های کوتاه جشنواره جهانی فیلم فجر گنجانده و به نمایش درآمده است.

علی کشاورز