سریال «افرا» به مثابه یک داروی تلخ، اما مفید

 

پایگاه خبری نمانامه: سریال تلویزیونی «افرا» را می توان یکی از صریح ترین تولیدات سالهای اخیر تلویزیون قلمداد کرد که بدون تعارف های بی مورد و خودداری های آزاردهنده مرسوم مجموعه های سیما در بیان واقعیات، بسیار گزنده و تأثیرگذار پیام های خود را منتقل می کند. پیامهایی که بویژه در حوزه حفاظت از منابع طبیعی و زیست بوم، پیشتر چندان به آنها پرداخته نشده بود تا مردم به اهمیت این مسئله پی ببرند. ضمن اینکه سازندگان «افرا» با طراحی روایتی عاشقانه به موازات پرداختن به حرفه محیط بانی، تلاش کرده اند تا سریالی بسازند که مخاطبان مشتاق به تماشای آن شوند تا از خلال این قصه، ضرورت های حفاظت از جنگل و حیوانات در گونه انقراض و در نعرض خطر شکار بی رویه نیز تذکر داده شود.

 

این در حالی است که اهمیت بقای نسل گونه های نادر و حفظ تنوع زیستی کشور برای آیندگان و چرخه اکوسیستم یکی از مسائلی است که نزد عامه مردم نسبتاً مغفول مانده و در لابه لای موضوعات روزمره به دست فراموشی سپرده شده. حال آنکه طبق اعلام پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست، حداقل۷۴ گونه جانوری همچون یوزپلنگ ایرانی، پلنگ، خرس سیاه آسیایی، لاک پشت پوزه عقابی، گورخر ایرانی، گوزن زرد، تمساح پوزه کوتاه، فک خزری و هوبره در فهرست قرمز اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت قرار دارند.

 


در سریال «افرا» کاراکتر مسعود فروزش با بازی جاندار و گرم روزبه حصاری، نمادی از توجه به همین موضوع است. خشونتی سمبلیک که او برای جلب توجه افکار عمومی در دل قصه «افرا» به حفظ حیات جانوران کمیاب به خرج می دهد، می تواند هشداری باشد تا توجه مردم را به ضرورت پشتیبانی از این مسئله سوق دهد. او در این مسیر ابایی ندارد که زخمی شود یا در مقابل شکارچیان غیرمجاز، متعهدانه دست به اسلحه ببرد. درام در سریال «افرا» پرسوناژش را در شرایطی قرار می دهد که هر چند دشوار و برای مخاطب نگران کننده و غمبار است، اما از رهگذر همین اندوه و تعلیق پرتنش، در واقع می کوشد موقعیت پرحذر یک محیط بان و دغدغه هایش را بدون فیلترهای غیرواقعی و گول زننده، به تصویر بکشد. چه بسا محیط بانانی که در درگیری با شکارچیان غیرمجاز و متجاوز به محیط زیست و حیات وحش، پایشان به زندان و دادگاه باز شده و یا گرفتار قصاص و تبعات آن شده اند.
«افرا» در این باره بی اغراق صراحت تحسین برانگیزی به خرج داده که در تلویزیون کمتر مسبوق به سابقه است و باید پیامدهای مثبت آنرا در فرهنگ سازی برای مردم یادآور شد و ستود.
از سوی دیگر روایت قصه عاشقانه پیمان(محمد صادقی) و مائده(سارا باقری) که در قسمتهای اخیر به تراژدی تلخی ختم شده، دُز تأثیرگذاری محتوا را در سریال «افرا» به مراتب بالاتر برده است.
مونرو ای پرایس در کتاب «تلویزیون، گستره جمعی و هویت ملی» (نشر اداره کل پژوهشهای سیما) می نویسد:«خشونت در تلویزیون لزوماً خشونت را به همراه نمی آورد. همچنین ابتذال فرضی در تلویزیون فساد را به دنبال نمی آورد، بلکه تماشای بیش از حد و بدون تفکر تلویزیون است که کیفیت شهروندی، احساس مسئولیت و حتی توانایی رقابت را تحت تأثیر قرار می دهد».
سریال «افرا» با نمایش عشق های بی پروا و گاه پرهیجان اما خالی از تفکر و مناسباتی که با خشونت و تحکم آمیخته شده اند، در واقع همراستا با مضمون اصلی قصد دارد عواقب چنین روابطی که نه در عرف ریشه دارد و نه در اخلاق، متذکر شود و از تلخی ذاتی تراژدی به نفع انتقال مضمون بهره ببرد. هر چند این تلخی در لحظه موجب اندوه و حرمان شود، اما بی تردید در دراز مدت و با توجه به جنبه های آگاهی دهنده و روشنگر خود می تواند ارزشمند تلقی شود. رسالتی که رسانه ملی در قالب تولید سریال «افرا»، به نظر روی آن متمرکز شده است.
سریال «افرا» به مثابه همان داروی تلخی است که کام تماشاگر را در لحظه اول زهر می کند، اما به مرور نتایج سازنده و مفید خود را به یادگار می گذارد و در خاطره جمعی بینندگان تلویزیون باقی خواهد ماند.